نه من نگفتم تا لج نکنه ایتقد اومد رف بابام قبول کرد
من تجربه ی خودم رو گفتم میدونم خیلی عاشقی دوسش داری ولی خدای نکرده فردا زندگیت روبراه نباشه هزاربار میگی کاش قلم پامو میشکستن
دوست من شرایطش مثل شما بود با پدر و مادرش مخالفت کرد الان پشیمونه....ایشالا... که شما خوشبخت میشین ولی به حرف پدرت گوش بده
تو انگا منی منم ۲۱ سالمه بخاطر خیلی مشکلات نتونستم قضیه عشقمون بگم الان ۳ سال باهمیم من دارم کم کم سرد میشم
چون ن میتونم ببنمش ن رابطمون عوض میشه
ببین استارتر الان ماهرچی بگیم تو میگی که عاشق همید و اینجور حرفا
پس زندگیه خودته و خودت تصمیم بگیر
خب عزیزم قبلا هم که نمی دونستن بزار بره سربازی بعد
عشق و عاشقی بدون پول همش الکیه
ول کن بابا بیکاری..منم شوهرم ۳سال منو میخواست زمین و زمان بهم دوخت الان دوسال و نیم ازدواج کردیم مسرم ۷ماهشه ن راه پس دارم ن راه پیش..پشیمونم پشیموووووووووون..ازدواج چنان اش دهن سوزی نیس ک فکر خودتو درگیرکنی
دختر ببین عشق نمیشه یه لقمه نون بزاریش سر سفرت درسته عشق خوبه ...خودم جدا شدم ازش میدونم چ حسی داری ولی عاقل باش
واقعا هیچکس تو شرایط طرف نباشه به هیچ عنوان نمیتونه درک کنه ، خیلیایی که اینجان یا شوهرشون از اول پول نداشته هیچی نداشته اومده و قبول کردن حالا فلسفه میبافن ، من نگفتم نظر بدین من ازدواج کنم یا نه گفتم بگین چجوری بابامو راضی کنم کلا ملت ما همینن
گفتی قبلش کار داشته بعد سربازی می‌تونه برگرده به همون کار؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
