میشه خمیر جادویی پیتذارو با اب درست کرد؟؟یا حتما باید شیر باشه

آراااااام

عضویت: 1396/05/09

تعداد پست: 3670

میشه

فقط اب ولرم

یکی ام آرد رو یکهو نریز یواش یواش هم بزن دوباره اضافه کن نرم تر میشه

آخرش هم یه نایلون بکش رو خمیرت

1399/11/06

|

15:11

سوفیاخانم

عضویت: 1399/05/05

تعداد پست: 5018

بله،میشه

دیدین دکمه لباس که یکم شل میشه چقدر بده ؟پس به زور آویزون نباشیدهروقت دیدی جات نیس خودت کنده شو برو....

1399/11/06

|

15:11

حاجیه

عضویت: 1397/03/04

تعداد پست: 11700

من همیشه با آب درست میکنم خیلی ام خوبه

السلام علیک یا ربیع الانام و نضرةالایام سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگاران بهار۱۴۰۲

1399/11/06

|

15:11

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8616

مشکلی نداره بریز

شما امتحان کردین؟؟مزش چطور میشه

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1399/11/06

|

15:11

آبجیجون

عضویت: 1398/10/29

تعداد پست: 12253

میشع تو دستورش هم هست اب یا شیر

خدایابهشت ت برای خودت،من اینجاتوخونه م کنارعشقم خوشم ....

1399/11/06

|

15:11

mamantofan99

عضویت: 1399/10/23

تعداد پست: 4563

بااب میشه یکم نمک ومخمربریزحتماتاوربیادخمیرت بعدپخت بتونی بخوری نونو

پسرنازم😔 ازروزی که ازپیشم رفتی من مردم نمیدونم کجای🖤😭ازخدافقط تورومیخوام فقط تورو💔پسرنازم کجای دلم داره میترکه از دوریت 😭پسرم تقصیرمن نیست که وضع مالیم خرابه و وپولدارنیستم ببخش منوپسرم منوببخش توروخدا😭میدونی پسرم من میرم نظافت روزی۸۰پسرنازم من هرچی کارمیکردم فقط واسه توخرج میکردم وخواهم کرد خداشاهده من حتی برای خودم یه ادامس نمیخریدم چون تومهم بودی منوببخش که نتونستم بیشتر ازحد توانم کارکنم🖤🖤🖤💔💔💔پسرقشنگم من نتونستم۳ساله یه کاپشن واسه خودم بخرم چون تومهم بودی شکمت ولباس وپوشک بایدتهیه میکردم وتومهم بودی وهستی💔پسرم بشدت دلتنگتم دارم دق میکنم 😭😭💔کاش برگردی پیشم😭😭قول میدم دوبرابرکارکنم ونزارم کمبودی داشته باشی😔😔😔پسرنازم من هرروز وهرشب میرم سرکوچه به امیداینکه برق خونه بابات روشن بشه وبفهمم اومدی روستا🙂🙂پسرقشنگم هرشب باچشم گریون میخوابم😔کوچولوی نازم نزار تو حسرت خوابیدن توبغلت بمیرم شب وروز لباسهات پیشمه واشک میریزم میدونی من هیچکسوندارم جزتو خدایاحداقل پسرموبهم برسون هیچ آرزویی ندارم پسر قشنگم مامانی داره میمیره از دوریت بخدا...بقران دارم دیوانه میشم کاش بمیرم واین دردونکشم پسرمممم🖤💔پسرم جووونم به فدایت خیلی میخوامت😭😭پسرم خیلی دوست دارم

1399/11/06

|

15:12

احد7722

عضویت: 1394/08/08

تعداد پست: 2650

اگه خوب شد دستورشو بزار برام

تو رفتی پدر بی خبربی خبر ، شدم دربدر. ای پدر ای پدر

1399/11/06

|

15:12

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8616

من همیشه با آب درست میکنم خیلی ام خوبه

میشه بگین چطور درست میکنید؟

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1399/11/06

|

15:12

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8616

بااب میشه یکم نمک ومخمربریزحتماتاوربیادخمیرت بعدپخت بتونی بخوری نونو

بدون نمک و خمیر مایه که نمیشه اصلا😅😅

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1399/11/06

|

15:12

__مهربانو__

عضویت: 1399/07/07

تعداد پست: 9367

شما امتحان کردین؟؟مزش چطور میشه

باشیر ترد تر میشه

1399/11/06

|

15:13

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8616

اگه خوب شد دستورشو بزار برام

سرچ کن خمیر جادویی تو همین سایتم تاپیک زیاد هست

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1399/11/06

|

15:13

عاشق_هنر۷۴

عضویت: 1399/05/25

تعداد پست: 1936

با آبم میشه نه بدنمیشه

1399/11/06

|

15:14

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8616

از همتون ممنون دوستان🙏🏻

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1399/11/06

|

15:14