بزار اومد بهش میگم ه(هنوز نیومده بود) اقا این دختره عجیب کنف شد و خیط.تو دلم گفتم خوبت شد تا تو باشی الکی افه نیای
معلوم بود دختره خیلی ناراحت شد
ما هم به مادر شوهرم گفتم ولش کنم جلو این بهش نگو دعواشون نشه.
اقا نگذاشت ن برداشت تا سعید اومد رفت تو راهرو بهش گفت