الان نزدیک دوماهه فوت شدهشتاد سالش بود باخودمون زندگی میکرد آخر شب که میشه شوهرم شیون راه میندازه ،به شدت عصبی شدم دلم میخواد خودمو بکشم البته روزا هم مثل زهر مار می مونه،نه غذا میخوره ،سروضعش شده مثل کسی که گدایی میکنه ،البته خیلی از گداها خوش تیپ هستن،امشب بسرم زده ی سمی پیدا کنم جفتمون روبکشم