سلام. شوهرم همیشه سره کاره یا کلاس زبان میره از اوله هفته تا آخره هفته حتی جمعه ها از تفریح کردن فقط رفتن خونه داداشاشو بلده خسته شدم، من خواهر ندارم یه داداش دارم اونم سربازه که نیستش و تمامه وقتامو با مامان بابام هستم حتی واسه خریده خونه اونم تا میرسه خونه از خستگی خوابه. کسی مثله من هست؟
منم مثل شمام با این تفاوت که خودم ساعت 2 ظهر از سر کار میام و شوهرم 11 صبح تازه میره و 12 شب میاد...در طول روز نمی بینمش...شبها هم تا میاد من از خواب دارم غش میکنم... تفاوت مهم دیگم با شما اینه که تو شهرم غریبم و هیچ کسو ندارم.... جمعه ها و ایام تعطیل تازه کارش شلوغ تره...به خاطر شغلش
عین خودمی. حالا تو با مامان باباتی من بیشتر اوقات با دخترم تو خونه تنهاییم
بله من.هستم.تمام.تعطیلات رسمی هم سر کاره از صبح تا 11 گاهی هم 11.30 فقط 2 تا 5 خونست که ناهار و خوابه. حتی عید ها همیشه تا ام چیزی میگم میگه غر میزنی ههه اینم از شانس ماست
خیلی بده. خیلی خودشو درگیر کار کرده. من هرجا بخام برم باید تنها برم. تنها خرید کردن با یه بچه هم که خودتون میدونید چقدر سخته
اولا شاید شرایط کاریش اینطوره و مجبوره ... ولی تو هم میتونی محیط خونه رو براش جذاب کنی ... از دلتنگیهات بگی بگی دلت براش تنگ شده ... بهش بگی بدون اون برات سخته ... یا از لحظه هایی که پیش هم هستین تعریف کنی وبگی چقدر دلت میخواسته باهاش باشی باهاش حرف بزنی این حرفهای رمانتیک رو بزن حتی اگه عمیقا اینطور نیس کم کم اثر میزاره
ارزو دارم مثل زنای دیگه با شوهرم برم تو خیابون راه برم ههههه
همسراتون رستوران دارن؟
خودشم دوست داره ولی خب کارش طوریه که حضور مداومشو میطلبه
تا کسی تجربه نکنه نمیتونه راهکار ارایه بده وحشتناکه حتی جمعه هم نداریم
نه اذین جون
دقیقا موندن تو خونه تو روز جمعه با یه بچه نق نقو وحشتناکه
صاحب تاپیک رفت
خب خوبه که شوهرا نباشن 
اعصابا راحت تره
اعصابا راحت تره
هر زندگی یه جور سختی داره چاره ای نیست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
