دیشب بعد از مدتها نشستم پای سریال کره ای
شوهرم خیلی دوست نداره ولی منعم نمیکنه اصلا نبین
پری بودم و بینماز
خوابم هم نمیومد
شوهرمم غش کرده بود از خستگی
تا نزدیکه صبح بیدار بودم
شوهرم بیدار شد دیدم اخماش توهمه
از دلش دراوردم با مهربونی و حرف و ...
اما فک کردم که از دلش دراومده
امروز که بیدار شدم اصلا نگاهمم نمیکرد
براش اسمس. معذرت خواهی دادم اما بازم...
یعنی من اینقدر مقصرم که ....
***از محبت خارها گل میشود***