بابام چند سالیه که مریض شده مثل قبل نیست منم توی خونم هنوز ، مامانم تو این چند سال با اینکه خودشم تحت فشار بوده هم واسم مادری کرده هم پدری هیچی کم نذاشته واسم حتی بیشتر از وقتی که پدرم حالش خوب بود بهم رسید😢الهی بمیرم واسش،بعد امروز یچیز خیلی گرون میخواستم ازش و بی مورد که داشتم گفت نمیتونم فعلا،خرجای مهم تری هست،باهاش قهر کردم و دعوا میکردم گفت چی کم گذاشتم واست ، اگه حالت خوب میشه همونم صبح اول شنبه میخرم واست ، عصبانی بودم الکی از دهنم پرید گفتم همه چی کم گذاشتی ، اینوکه گفتم گریه کرد😢😢 خیلی از خودم وحرفم حس بدی گرفتم و ناراحتم