خواهرم به رابطه قبل ازدواج شوهرش با همسایه روبه رویشون زنه متاهل بوده) شک میکنه وحساس میشه ب اون خانم
و شوهرشم که متوجه حساسیت خواهرم میشه تا از خواهرم ناراحت میشه و میخواد حرصشو دراره اسم اون خانمو میاره
بعد یه روز خواهرم و اون خانم سر بچه تو کوچه دعواشون میشه و خواهرم بش میگه تو اگه زن بودی با وجود شوهر و سه تا بچه با شوهر من هم بستر نمیشدیو... (جلو همسایه های دیگه و شوهر اون خانم)
و هیچ کدوم از همسایه ها این حرف و باور نمیکردن(چون زنه خیلی آب زیر کاه و مار موزه و خودشو لو نمیده)
بعدش شوهر خانم میاد بخواهرم میگه یا شکایت میکنم یا باید جلوی همه بگی حرفی که زدی از رو عصبانيت بوده فقط
خواهرمم با اینکه میگه میتونستم ثابت کنم ولی بخاطر بچه م و شوهرم رفتم و معذرتخواهی کردم و گفتم از رو عصبانيت این حرف و زدم
و بعدشم همسایه های دیگه از خواهرم تعهد کتبی گرفتن که دیگه چنین حرفی ن ب اون خانم و نه ب هیچ کدوم از همسایه های دیگه نزنه و مزاحمتی از هیچ لحاظ براشون ایجاد نکنه(چون شوهر خواهرم برای تبرئه خودش پیش همسایه ها گفته بوده زنم ادم حسود و روانیه)
و خواهرمم میگه من دیگه تو این محله نمیمونم و...
و فرداش ب ما زنگ زد بیاین خونمونو عوض کنیم و...
خونه ما با ارزش تر از خونه اوناس
شوهر خواهرمم میگه بخدا من پول ندارم بقیه بدم
حالا من یه خونه در حد خونه خودشون براشون پیدا کردم و هر دو طرفم خونه ها رو دیدن و قراره فردا قولنامه کنن
ولی من بخواهرم میگم بیخیال شو و از اون محله نره ولی گوش نمیده
نظر شما چیه با من هم عقیده این یا...
لطفا با دلیل جواب بدین