بچه ها یساله عقدیم ولی بخاطر شغلی ک داریم و دور از خانواده ها هستیم باهم زندگی می‌کردیم برا همین اخلاق هم دستمون اومده
شوهرم خیلی فرق کرده مسیت ب اوایل ازدواج خیلی اخلاقش سرد شده خیلی زود عصبی میشه خیلی خوش توقع هست
انتظار داره سنگ باشه و فقط من بهش محبت کنم
ازش خسته شدم از ازدواج متنفر شدم پشیمون شدم نمیدونم چ غلطی بکنم
نزدیک عروسی یکماهه دارم رو خودم کار میکنم ک فقط محبت کنم تا خوب بشه اخلاقش اما تأثیری نداره
میدونم دوسم داره ها منم عاشقشم ولی کم کم داره ب تنفر تبدیل میشه
بزار زندگیتون شروع شه بعد خسته شو
زیر ی سقف برید بهتر میشه دیدم ک میگم
خیلی زود خسته شدی
ببخشید ولی
حتی اگه شب عروسیتم فهمیدی اشتباه کردی برگزد خونه
ای بابا چه میشه کرد بگم درست میشه میخوای چیکار کنی؟ جدا میشی؟
تا حالا فرصت شده بشینی باهاش حرفهای دلتو بزنی؟ یه جوری که واااقعاااا گوش کنه؟
شوهرم خیلی خوب بود. یه اخلاق داره وقتی یکی بگه مثلا چقدر زنتو دوس داری دیگه عشقشو بهم نشون نمیده
یکی بگه چقد زنت آزاده دیگه از اون ب بعد نمیذاره آزاد باشم
بگه چقد خرج زنت میکنی دیگه خرج نمیکنه
دقیقا برا 6مین اخلاق رفتارش فرق کرده
هر کار ک کرد برام مامانش خواهرش برگشتن گفتن چرا اینجوری چرا اونجوری شوهرمم انگار کسر شأنش میشه دیگه اونکارو نمیکنه
فک کنم خیلی پیش هم بودین فاصله نبوده که برا هم دلتنگ بشین
خیلی زود جا زدی
خیلی خوبه که قبل از ازدواج شناختیش،همین الان ازش جدا بشی بهتر از وقتی هست که با دوتا بچه ازش طلاق بگیری
خب همینارو بهش بگو. حرف بزن حستو بگو
شاید استرس یا نگرانی داره
شما که یک سال با هم زندگی کردید واقعا عروسی گرفتنشون چیه تو این دوره کرونایی ؟؟؟
