بچه ها سلام
من و شوهرم طلاق گرفتیم و هر دومون ازدواج کردیم دوباره. یه دختر ۶ ساله داشتم موقع جدایی.ک تا چندماه پیش باباش ب هیچ سراطی راضی نمیشد ک بده به من . البته منم چون شوهرم از خودم کوچیکتره راضی نمیشد که بیارمش حتی هفته ای یه روز هم ک میومد سختش بود. تا اینکه از چندماه پیش هی اثر کبودی رو صورتم بچم دیدیم و تصمیم گرفتیم بریم با باباش حرف بزنیم و بیاریمش(یعنی شوهرم کدید شرایط بچه زو گفت تا ناقص نکردنش بریم بیاریمش و مجبورم کرد با بابای بچه حرف زدم و راضیش کردم بیاد)حالا که دخترم اومده پیشمون شوهرم داره بهونه میگیره هرروز خدا.... قهر میکنه. غذا نمیخوره . خونه نمیاد میگه باباش یکی دیگه اس. تا کی باید اینجا بمونه و ... خلاصه هزارتا بهونه.بچه هم آخرهفته ها دو روز میره پیش باباش
واقعا کم اوردم بچه ها
بیاین بم بگین چیکار کنم؟ داره به سرم میزنه ازش جدا شم و برم یه خرابه ای پیدا کنم تنهایی با دخترم با آرامش زندگی کنم
دلم خونه. چرا حماقت کردم جدا شدم.
الان دخترم ۱۰سالشه و همه چیو میفهمه. میدونه اوقات تلخی شوهرم بخاطر اونه. دیشب برگشته میگه منو ببر پرورشگاه ک راحت زندگی کنی😭😭😭