سلام دوستان من یه کاریو قبول کردم توش موندم بچه ها من یه خواهر شوهر دادم کلاس پنجمه دو ماه پیش پدر شوهرم گفت روزی یه ساعت با هاش ریاضی کار کن یه منم حالا برات جبران میکنم یعنی مجانی نه دی ماه مدارس باز میشه منم گفتم باشه بعدش هر روز روزی دوبار دو ساعت میفرستنش همه درساشم انداختن گردن من گفتم یه ماه اشکالی نداره اینم گناه داره مادر و پدر شوهرم قدر نشناس نیستن حقیقتش منم الان کار دارم نمیرسم روم نمیشه بگم شوهرمم میگه میخواسته قبول نکنی بمن چه چه گلی به سر بگیرم😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
الان که همون کارو میکنم دیگه خسته شدم فقط از سرم بازش میکنم میاد یکم ریاضی باهاش میکنم بعدشم یه دوری تو خونه میزنه وقت میگذرونه میره حقیقتش دلمم نمیاد خیلی مظلومه کاری هم بهم نداره