من با نامزدم بودم توی ماشینش وسط اتوبان یک دفعه قلبم گرفت و نفسم بند اومد و علائمی شبیه افت قندخون شدید و افت فشار شدید برام پیش اومد و تا مرگ رفتم . توی اون حال داد زدم که زنگ بزن اورژانس . وقتی اورژانس اومد هی بهم گفت بابا بیمارستان نمیخواد حالت خوبه بیا بریم ! گفتم نمیتونم حالم بده . گفت پس من میرم زنگ میزنیم مادرت بیاد من کار دارم باید برم میدونی که داشتم میرفتم دنبال کار (کارش آزاد هست البته و کار برای برادرش هم هست!) . التماس کردم که نه به مادرم نگو خودت بیا ! گفت پس برو من میام . ولم کرد توی آمبولانس و رفت با اینکه بهش گفتن مریضتو تنها نذار اذیت میشه ها! رفت و یکی دو ساعت دیگه اومد بیمارستان . به نظر شما من باید دوستت دارم گفتنا و قربون صدقه هاشو داشته باشم با این حرکت که ازش دیدم؟