بچه ها من به خاطر مشکلات جسمیم دو ماهه که نتونستم سر کار برم و مجبورم تو خونه استراحت مطلق کنم. تو این مدت درآمدی ندارم و از شوهرم پول تو جیبی می گیرم. خیلیم تو عذابم که نمی تونم به تنهایی از پس هزینه های شخصی و درمانم در بیام. ولی شرایطم فعلا اینجوریه.
از اون طرفم یه بخشی از حقوق شوهرم همیشه دست من بوده و حتی موقعی که درآمد داشتم حاضر نشد قطعش کنه.
اینو گوشه ذهنتون نگه دارید تا بقیه شو بگم
خب
خب
تااینجاکه وظیفشه
خب
خاب
خو
همه پولای اضافه مونم دس شوهرمه تا باهاشون سرمایه گذاری کنه. یه پولیم بابام و باباش دستش داده بودن تا به اونام یود بده ولی حالا تو ضرر افتاده
تا اینجا که نرماله
بجز اینکه تو الکی فکروخیال میکنی که نمیتونم از پس هزینه ها بربیام و این حرفا
مامان منم که دید ما استزس گرفتیم رفته به بابام گفته که یه بهونه ای بیاره و پولشو با ضرر بکشه بیرون. بابامم از این مدلاست که میگه بابا من احتیاج به سودش ندارم. عیبی نداره که ضرر کرده. همونی که هست رو برگردون
من تا حالا فکر میکردم آدم ازدواج میکنه همسر مثل پدر حامی هست از هر لحاظ وشاید بیشتر،
نی نی سایت داره همه ی مرزها رو جابجا میکنه
در واقع می خواستن مسیولیتشو از رو دوش ما بردارن ولی شوهرم میگه نه من باید این پولو کامل برگردونم و به این خاطر که مبلغ اولیه پول بابامو نداره عصبانیه. یهو برگشت به من گفت توام خرجاتو ببار پایین! اسمم برد که چیا خریدم. مثلا همزن و قهوه ساز و گوشی. قبلنم یکی دو بار گفته بود
گوشیمو که باید عوض می کردم چون خراب شده بود. قیمت همزن و بقیه چیزام در برابر بدهیا خییییلی ناچیزه
منم گفتم ما همیشه برای کوچیکترین خرجا باید هزار تومن هزار تومن حساب کتاب کنیم ولی وقتی میلیونی ضرر می کنیم ان قدر حساس نیستی
