دیروز خونه مادرشوهرم بودیم برانذری پختن با اینکه شب قبلش خواهرشوهرم با شوهرش دعوا کرده بود و گف کسی نیاد کمکمون . از شوهرش زودتر اومده بود . هرچیم خواهرشوهرم اخم داشت و باهاش باد داشت این اصلا ب روی خودش نیاورد با صبوری و خنده و ... گذروند حتی یکبار برای کارکردنش باهاش بد صحبت کرد ولی جاریم گف باشه عیبی نداره بیا دوباره باهم درست کنیم . من وقتی خواهرشوهرم گف نیا گفتم باشه هرجور صلاحه نمیخاستم برم شوهرم زنگ زد برو نذریه منم رفتم . بهنظرتون کارش درسته ؟ البته اینم بگم ظهر شوهرش اومد و با بگو بخند جاریم دوباره اینا آشتی کردن