سلام
۱ از شیر گرفتن دغدغه همه مادراس بخصوص خودم خیلی هراس داشتم ازاین موضوع بخاطر همین تجربه مو میگم شاید به درد کسی بخوره. با جرئیات خواهم گفت
۲ پسر منم قبل از خواب شیر میخورد بخاطر همین خیلی نگران بودم چطوری میشه گرفتش؟
۳ بخاطر همین پشت گوش انداختم تا شد دوسال و سه ماه.. البته اصلا پشیمون نیستم چون شیر تا این سن ضرری برای بچه نداره و البته چون بچه بزرگ شده گرفتنش بسیار آسون خواهدبود
۴ مطالب راجع به این موضوع رو خوندم بخصوص اینکه تدریجی بگیرید و قرمز کردن و چسب زدن و تلخ کردن منسوخ شده و همینطور مطالب این سایتو
۵ روش من
علی رغم توصیه متخصصان من روش دفعی رو انتخاب کردم!😎اول خواستم تلخ کنم بعد مادرم گفت خاطره تلخ! برای بچه میمونه پس چسب رو انتخاب کردم
یک هفته ده روز قبل عروسک اردک پسرم که چندتا جوجه داره! رو آوردم زیر گردنش! چسب زدم بعد هرچندوقت یه بار به پسرم میگفتم ببین مامان جوجه ها اوف شده دیگه جوجه ها نمیتونن شیر بخورن😅 اونم میگفت اوخ اوخ😂
در اقدام بعدی🙄 رو عروسک ببعی مادر😑 هم چسب زدم و همین مراحل..
شب موعد رفتیم خونه مادرم
یکی از کاربرای اینجا نوشته بود من برای حضرت علی اصغر علیه السلام دورکعت نماز خوندم و ثواب شیردادنمو هدیه کردم به ایشون
گفتم چرا من اینکارو نکنم دقیقا همینکارو کردم و توسل کردم به حضرت علی اصغر و آسانی این کارهم برای من به برکت وجود نورانی ایشان و این توسل بود.. خدا اون کاربرو خیر بده
بعدسرشب چسبو زدم و به پسرم نشون دادم اونم دوباره با تاثر گفت آخ آخ! و رفت دنبال بازیش😃
موقع خواب طبق معمول اومد سراغم و من هم نشونش دادم اول ناراحت شد و اصرار کرد چندبار رفت اومد.. بهش آب دادم خورد.. بعد تو بغلم فقط نگهش داشتم اونم انگار متوجه شده بود دیگه شیرخوردن درکار نیس!
بعداز چند دقه گذاشتمش تو رختخوابش و خودمم کنارش دراز کشیدم و براحتی بخواب رفت.. البته بگم اینکه خودش دراز میکشه و میخوابه رو عادت داشت البته بعداز شیرش
شبم که خداروشکر بیدار نشد...خلاصه تا دوسه روز چندبار اشاره میکرد و میگفت آخ شده و حتی یه بارم اصرار نکرد که میخوام یا گریه کنه
خداروشکر این مرحله به اتمام رسید😉
امیدوارم همه تون موفق باشید🌹