ینی حالم بهم میخوره ازش
آخه آدم چقدر تلخ زبون باید باشه؟
خواهر کوچیکم با یکی دوست بود ولی بعد ی مدت که باهم دوست شده بودن پسره گفته بود تفاهم نداریم و خواهر من هم افسرده شده و خیلی ناراحته چون واقعا دوسش داشت و ی بار باهاش رابطه داشت و کامل نبود هنوز باکره هست. حالا من مخالف این کارش هستم و خیلی هم دعواش کردم
زن داداشم رفته به داداشم گفته همه چی رو. امروز پیش همه و کل فامیل گفت که پریسای ما خواستگار داشت ولی قسمت هم نشدن تفاهم نداشتن آخه پریسا جون برو یکی مثل خودت و پیدا کن دیگه پسره خیلی پولدار بود و خوشتیپ. اصلا بدرد هم نمیخوردن خوب شد جدا شدن.
بیچاره خواهر منم گریه کرد. داداشم هم تایید کرد حرف زنش و. خواستم جوابش و بدم مامانم چشم غره رفت که حرف نزن. آخه چرا ما باید جلوی این آدم لال بمونیم و اون هر چی بخواد به ما بگه؟؟؟؟؟ آخه چراااااا
برادر منم چندان تهفه ای هم نیستا. من که از زنش بزرگ ترم پیش زنش میگه الیناز به نام سرت احترام بزار