میخوام‌طلاق بگیرم

منم خیلی درکت کردم حس کردم جایی نشستم که تو نشستی اگه ازدواج نمیکردم هیچ جوره به درک الانم نمی رسیدم 

دقیقا خیلی برام جالبه

فقط حس عادته.

چن روز ذره از ببن میره.

طلاق بگیر.

هیچی بدتر از اینجور شوهر نیس.

بابای من غرغروئه فقد.ولی جونمون رو به لبمون میرسونه.

اگه بچه داری که زودتر طلاق بگیر‌

با اون پدر دیونه میشن

بله 

من تا ٦ماه دهن باز نكردم 

فقط دوست صميميم ميدونست چي بين ما گذشت خصوصا شب اخر 

حتي وقتي بابام اومد دنبالم ٣٠دقيقه راه بود تا خونه پدريم 

ي كلمه ازم سوال نكرد

شيش ماه سكوت مطلق بود و حرفم تنها همين بود كه طلاق ميخوام زندگي نميكنم 

همه هم ميدونستن حتما دلايل محكمي دارم

فقط نميخواستم ابروي شوهرم رو ببرم 

تا اينكه واسطه فرستاد خونمون و يه عالمه دروغ در مورد من به اونا گفته بود تا من رو مقصر جلوه بده 

ديگه وقتي بي معرفتي و بيشعوريش رو ديدم تو اون جمع بعد اون همه مدت دهن باز كردم از روز اول تا اخر رو گفتم كه بدونن از كي دارن دفاع ميكنن و براش ابرو ميخرن و ضامنش ميشن!

6 ماه؟ من سه ساله جدا شدم هنوز خانوادم نمیدونن مشکلاتم چی بود خیانتشو نمیدونن و خیلی چیزای دیگه و اونوقت جالبه اون میگفت همه چیو به خانوادت میگی تو به هر کی حرفاشو میگم شاخ درمیاره من معروفم به تو داری

واي دقيقااااا 

بعضيا خيلي دلشون ميسوزه فكر ميكنن من حروم شدم! 

ميخندم بهشون 

واقعا من تو اون زندگي رشد كردم

مثل نيلوفر كه تو مرداب رشد ميكنه!

منم با اینکه خودم خاستم جدا شم همش گریه میکردم زار میزدم محضر و گذاشتم رو سرم. باورم نمیشد شکست خوردم شوهرمم گریه میکرد باورش نمیشد بلخره دارم طلاق میگیرم. از محضر اومدم خونه حالم خراب بود بعد رفتم اونو آروم کردم بعد اومد برسونم جلوی خونه همدیگرو بغل کردیم زار میزدیم. بعدش همش بفکر ایندش بودم بعد اینکه زن گرفت آروم شدم. البته عذابی که من کشیدم هیچکس ندید. الانم پشیمون نیستم چون هنوزم یه معتاد صفره. الان یاد محضر افتادم گریم گرفت. ای خدا 7 سال سختی کشیدم ولی نتیجشو ندیدم و شکست خوردم و فقط عمرم رفت. الان تو زندگی دومم همه چی دارم ولی آرامش ندارم. 

من شرايطم خيلي فرق ميكرد 

سكوت كرده بودم 

اونم بهم تهمت زد كه هيچووووقت نميبخشمش 

همه واسطه هاش ك اومدن جلو بابام مطرح كردن كه فلاني(شوهرم)گفته موضوع ناموسيه ما گفتيم ب زنت نمياد! 

تو جاي من بودي چيكار ميكردي اون لحظه؟ 

بابام گفت من ميدونم اون داره دروغ ميگه ولي وقتي تو سكوت كردي فكر نميكني الان همهههه تورو مقصر ميدونن؟من پدرتم تورو ميشناسم اين اقايون چي؟

منم دقیقا هیچ وقت پدرم علتو نپرسید فقط یه بار بعد دوسال که داشتم جدا میشدم گفتم همه مشکلا به کنار من دوسش ندارم پدرمم گفت زندگی خودته هر جور راحتی خدایی دمش گرم خیلی مرده

خوب کردی گفتی واسه منم خیلی شکاک بود بخصوص به پسرخاله هام اما خودش گند زد کافر همه را به کیش خود پندارد براش آرزوی سلامتی و هدایت به راه راست دارم حتی ازش متنفر نیستم همین که نیست انگار دنیا مال منه