ینی من زندکیم بددددددپیچیده ب هم بد
از استرس فردا خواب ب چشمم نمیاد
گفتم بذار قران باز کنن خدا باهم حرف بزنه
تو همین جا تو تایمک قبلم ینی ناخواسته ی سوره ای براماومد و با تمام وجود حس کردم اگ حاجتمم نده حداقل داره الان نگام میکنه و از حال دلم خبر داره فقطکاش فردامپشتو پناهم باشه