چه اسم پسری قشنگه؟

دختر_نی_نی_يار

عضویت: 1398/08/08

تعداد پست: 11209

هرچیز خوب و شاهانه گنج شاهانه هاله و خرمن ماه پرده ای از موسیقی سزاوار

معانی زیادی داره

1399/10/25

|

12:34

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

میم1343

عضویت: 1398/07/05

تعداد پست: 2471

باربد

رایبد

آرسام

روهام 

اسم پسرهای فامیلمون

1399/10/25

|

12:34

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

donmosh

عضویت: 1399/10/03

تعداد پست: 724

یا

رادمان کیهان مهران

1399/10/25

|

12:40

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دلیناز2

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/07

تعداد پست: 2318

اسم خودت چیه

دلارام

1399/10/25

|

12:41

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

شاپرک۷۰

عضویت: 1396/07/14

تعداد پست: 2842

نه چطور؟؟؟

یه دوستی داشتم اسم شوهرش محمد امین و اسم پسرش کیان بود

اگر مقدوره برای آرامش روح برادر جوون‌مرگم صلوات بفرستید.    با زور و دعوا و تهدید ازدواج کردم. از اون روز دیگه رنگ خوشی ندیدم. تمام آرزوهایی که داشتم و در مسیرشون بودم دود هوا شد. شوهرم و خانواده‌ش نمی‌تونستن تحمل کنن موقعیت منو. نمیتونستن خودشون رو بالا بکشن، منو محکم کوبیدن زمین. از اون روز نماز و چادرمو گذاشتم کنار. دیگه هیچ امیدی ندارم. هرشب وقت خواب یه دور سناریو می‌چینم که خودم و بچه‌هام قرص بخوریم و بخوابیم و صبح بیدار نشیم. دلم شکسته. ده سال از جوونیم تباه شد. میشه یه روز از دست این مرد خلاص بشم؟ یا قراره این آرزو رو هم به گور ببرم؟

1399/10/25

|

12:41

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

donmosh

عضویت: 1399/10/03

تعداد پست: 724

بسه دیگه خیلی فکر کردم به اسم پسرت😂😂😂

ایشالله خدا حفظش کنه برات

1399/10/25

|

12:41

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دخترتبریزی

عضویت: 1398/10/28

تعداد پست: 12193

یه دوستی داشتم اسم شوهرش محمد امین و اسم پسرش کیان بود

من اسم پسرم محمد امین اسم خواهر زادم‌کیان

1399/10/25

|

12:43

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

شاپرک۷۰

عضویت: 1396/07/14

تعداد پست: 2842

من اسم پسرم محمد امین اسم خواهر زادم‌کیان

خدا جفتشونو نگه داره براتون

اگر مقدوره برای آرامش روح برادر جوون‌مرگم صلوات بفرستید.    با زور و دعوا و تهدید ازدواج کردم. از اون روز دیگه رنگ خوشی ندیدم. تمام آرزوهایی که داشتم و در مسیرشون بودم دود هوا شد. شوهرم و خانواده‌ش نمی‌تونستن تحمل کنن موقعیت منو. نمیتونستن خودشون رو بالا بکشن، منو محکم کوبیدن زمین. از اون روز نماز و چادرمو گذاشتم کنار. دیگه هیچ امیدی ندارم. هرشب وقت خواب یه دور سناریو می‌چینم که خودم و بچه‌هام قرص بخوریم و بخوابیم و صبح بیدار نشیم. دلم شکسته. ده سال از جوونیم تباه شد. میشه یه روز از دست این مرد خلاص بشم؟ یا قراره این آرزو رو هم به گور ببرم؟

1399/10/25

|

12:44

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب