دنیای اینروزا فقط یه زندونه
قصه ی عشق من تو یادها میمونه
درد دل و ماتم همیشه میمونه
نفس نمیمونه ، زندگی آرومه
هوای مرگ دارم،هوای رفتن رو
دلم داره میره دیگه نمیتونه
سکوت اینروزا شده نمک رو زخم
دیگه دل عاشق از عشق نمیخونه
دلم میخواد امشب تو بغلت باشم
آغوشتو واکن این آخرین باره...!
😔
دگر آن شبست امشب! که ز پِی سحر ندارد
من و باز آن دعاها؛ که یکی اثر ندارد!
من و زخم تیز دستی؛ که زد آنچنان به تیغم
که سَرم فتاده برخاک و تنم خبر ندارد!
همه زهر خورده پیکان خورم و رُطب شمارم
چه کنم! که نخلِ حِرمان بِه از این ثمر ندارد!
بکش و بسوز و بگذر! مَنگَر به این که عاشق؛
بجز این که مهر ورزد؛ گنهی دگر ندارد...
#وحشی-بافقی🍃
درد عشقی کشیده ام که مپرس...💔
به کنعانم مَبَر ای بخت! من یوسف نمیخواهم
ببر آن جا که کوی اوست! در زندان و چاهم کن...
وحشی-بافقی🍃#
در قفس طلبد هرکجا گرفتاریست
من از کمند تو تازنده ام نخواهم جست...
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود دل آرام جهان شد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
