2777
2789
عنوان

پارت ۸ و ۹ - رمان اجباری ترین اجبار

3378 بازدید | 50 پست

#پارت_8

#اجباری_ترین_اجبار


نمیتونستم نفس بکشم

مامان میزد توی صورت خودش و میگفت کشتی بچمو نامرد بیا بروووووو

بابا یه سیلی دیگه هم حوالم کرد و قبل از رفتن از در گفت کلمه ای غیر از بله بگو تا سرت رو ببرم ، حرفی به جز تایید زدی دانشگاه بی دانشگاه !!!! خونه بی خونه !!! غذا بی غذا !!!! انگشتشو به نشونه تهدید بالا اورد و گفت خودم قبرتو میکنم!

بابا بیرون رفت

به سرفه افتادم اشک میریختم و همونجور رو به زمین افتادم

توی تموم این سال ها حتی کوچیک ترین ضرری به این خانواده نزدم !!!!! چرا اینجوری میکنن

مامان رو بهم گفت دخترم ...

نالیدم : به من نگو دخترم دیگه به من نگو دخترم !!!! نگوووووو دخترت همینجا مرد ! هفته دیگه هم که عقدشه روز خاکسپاریش!!!

رفتم بیرون اقای فرهمند روبهمون گفت خب جوونا ! میتونیم شیرینی بخوریم؟ سپهر بدون کوچک ترین اهمیتی به من گفت بله

موندم !!!!! خب اون که منو نمیخواست چرا قبول کرد؟؟؟ چرا اصلا خانواده ی فرهمند؟

بابا بدون توجه به من رفت جعبه شیرین رو اورد

که یهو اقای فرهمند رو به بابا کرد و گفت اقای نیازی نمیخواین نظر دخترتونو بدونین؟ قلبم شکست غرورم خورد شد! حتی بابا به خودش زحمت نداد حداقل جلوی جمع ازم بپرسه که سپهر رو میخوام یا نه

بابا بی حوصلگی رو بهم کرد و گفت : نظرت؟

من نمیخواستم قبول کنم ولی ولی ... با تهدیدای بابا با اینکه میدونستم حرفی بزنه پاش هست به اجبار گفتم : ...



پارت_# 9
#اجباری_ترین_اجبار

به اجبار گفتم : ق.. قبو...ق... ق ق قبوله ولی ب ب باید د بزارید من به ب به د دررسم .. ادامه بدم
سپهر پوزخندی زد
فرهمند بعد از کمی فکر کردن قبول کرد و گفت باشه دخترم
با اینکه تمام دنیا رو سرم اوار شده ولی همینشم غنیمته که تونستم حداقل دکتر شدنم رو حفظ کنم! حداقل بتونم درس بخونم!!!
هیچ وقت نمیبخشمشون !!!!!
فقط چرا؟ چرا سپهر که منو‌نمیخواست قبول کرد؟
باید میفهمیدم
تا روز عقد هیچکدوم همدیگه رو ندیدیم !!!
توی این یه هفته سحری که همیشه شیطون و لجباز بود سحری که همه عاشقش بودن مرد ! تموم شد ! ته کشید!
تو این یه هفته فقط جنازم بود!
روز عروسی ...
سپهر اومد ارایشگاه دنبالم سوار ماشین شدم حتی بهم سلام هم نکردیم!
توی راه یه ماشین پشت سرمون بود انقدر بوق میزد که کلافه شده بودم ماشین اومد کنارمون
سپهر شیشه رو کشید پایین و گفت چیه ول نمیکنید؟
توی ماشین چند تا پسر بودن که شیطون رو به سپهر گفتن : داداش تا وقت داری فرار کن
خندم گرفت ولی حاله دلم تلخ تر از این حرفا بود
سپهر یه لبخند محوی زد...
رسیدیم تالار ... با پف این لباس عروس به زور پیاده شدم
همین که خواستم پامو روی زمین بزارم یهو زیر پام خالی شد جیغ کشیدم
که دیدم افتادم تو جوب /:
حالا با این پف حتی نمیتونستم تکون بخورم
سپهر از کنارم رد شد منو ندید و شروع کرد با غرغر کردن بگه سحر کجایی؟ کدوم گوری رفتی؟
فقط داشتم نگاش میکردم /: یعنی منو که شبیه پشمک شدم با این پف نمیدید/:
برگشت بره سمت ماشین که منو دید
چشماش از تعجب چهارتا شد و شروع کرد قهقه زدن ، اشکش در اومده بود
ای جونم چه خوجمل میخنده
یهو به خودم اومدم گفتم سحر چرت نگو
سپهر بزور جلوی خندش رو گرفته بود و اومد بزور با هزار و یک بدبختی منو دراورد
و دوباره شروع کرد خندیدن و گفت مردم زن میگیرن ماهم زن میگیریم
چشم غره ای بهش رفتم
که....

نظراتتون رو بهم بگید درباره پارت ها😍❤️چی فکر میکنید؟ امیدوارم دوست داشته باشید ، بقیه ی پارت ها رو میتونید از تو تاپیک هام ببینید 😊 ( نویسنده رمان خودم هستم)🤗

 زندگيتو جوری بساز كه داستانش ارزش گفتنو داشته باشه :) ⚒🤍

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

افرین عالی

عزیزان هر روزتون به رنگ عشق ❤       ‌‌ آرزو میکنم امروز مرغ آمین بیاید و بر آرزوهایتان آمین بگوید🙏                      امضای خدای مهربون پای همه ی آرزوهاتون❤                                  برای سلامتی همه ی بیمارا سه بار بگو " بسم الله الرحمن الرحیم بحق بسم الله الرحمن الرحیم "                               شاد و سلامت باشید 🌹
@جاسوییچی   @noooraa   @جذاب_تو_دلی   @nadaaakh   @shhp   &nbs ...

ممنون عزیزم 💞🤒

گرخدا یار است بر سلطان مپیچ.....  گر خدا پیچید،،صد سلطان به هیچ...برای حاجت دلم 3 تا صلوات بفرستید..‌‌‌ممنون

@اهههههه بیا این رمانو بخون خیلی قشنگه


خواهشن زود زود پارت بزار

مشتاقانه منتظرم تاپارت بعدی 

🌹🌹🌹🌹🌹

            می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه🤔؟😇لبخندی که بی اراده رو لب های یک عاشق  😍نقش می بندهتا در نهایت سکوت فریاد بزنهدوستت دارم🥰❤❤❤❤💞    🌺حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم🌺
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792