چرا این قدر من دیوانم؟؟؟
چرا مثل این دختر های لوس دبیرستانی شدم ک دنبال یکین
چرا این قدر من ضعیفم چرا میرم با بدترین و پست ترین ها دوست میشم ک فقط با من بمونن صمیمی شن اما اون ها هم منو ول می کنن
چرا من اینقدر بدبختم اخه چرا این قدر حقیرم
جرا اینقدر ک من ب بقیه توجه میکنم کسی ب من توجه نمی کنه
چرا باید انتطار داشته باشم از بقیه وقتی مادرم از من متنفره روزی 1000000 بار از همون بچگی می گفت
چون یادت رفته رفیق واقعیت خداست
توجه زیاد بی توجهی میاره
چرا انقدر به خودت بد و بیراه می گی دختر تو ام مثل مردم عادی دل دادی به یه نا اهل
الهی بمیرم عزیزم
باید بی توجهی کنی .هرچی سفت بگیری از دستت میره
بزار دیگران دونیالت می افتن از تجربه هات درس بگیر دونبال کسی نرو اگر کسی دوست داشته باشه خودش پیگیرت می شه در صمن مادرا همشون کلی به بچشون چیز می گن ولی ته تهش بچشون خیلی دوست دارن
مردارو سفت بگیری میرن باید اونا بیفتن دونبال کسی اگر زیادی صمیمی شی دست یافتنی می شی مردا دخترای دست یافتنی دوست ندارن در ضمن فایل صوتی دکتر حبشی گوش کن کلید مرد
چون خداخییییییییلی دوست داره و میخواد قبل ازدواجت چهره خیلی ادمها واست روبشه و بفهمی دنیا کجاس ...تودنیا هیچکس هیچکس مثل خودش هواتو نداره و باید از اشتباهاتت درس بگیری .بعدم مادرت هرچی بگه اخرش مادرته ب دل نگیر و لوس نباش
مث من که خیلی به اطرافیانم توجه میکنم و برام مهمن.. خیلی به فکرشونم و نگرانشون.. ولی اونا نه.. هستن ولی خیلی کم
