من خیلی به مامانم اتفاقا کمک میکنم.
به خدا خونه خودم دست به سیاه و سفید نمیزنم.
به دلایلی
تمام کارهای عید شوهرم تک انجام داد.
ولی خودم داوطلبانه رفتم کلی برای خونه تکانی به مامانم کمک کردم.کار هر سالمه.
هربار برم مهمونی خودم میپزم و ...
در حالی که بقیه خواهر و برادرام اصلا اینجوری نیستن.
ولی خیلی با مامانم دعوام میشه.
الان حتی بهش زنگ نزدم برای عید.
احساس میکنم واقعا بینمون فرق میزاره.
چون من کوتاه میام، طرف اونارو میگیره.
الان من دو هفته زنگ نزده بودم، یه بار زنگ نزد بپرسه کجایی.چرا خبری ازت نیست.
این بین من یه بار رفتم بیمارستان .
برای عیدی اورده بود.گفتم نمیخوام، بردار ببر . وقتی تو دو هفته یهبار بهم زنگ نزدی.حتی خبردار نشدی من رفتم بیمارستان