گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه به منظور میشود
گه جور میشود خود ان بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشه ایی از سنگ میشود
گاهی تمام ابی این اسمان ما
یکبار تیره گشته و بیرنگ میشود
گاهی دلم به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلم سیر میشود
کاری ندارم کجایی چه میکنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود
پروین-اعتصامی#