کلمه عبور نی نی سایتو میخام تغیر بدم قبلیو یادم نیست

000s0a0r0a000

مدیر استارتر

عضویت: 1399/09/09

تعداد پست: 117

خانما راه حلی دارین؟؟

میخام خروج نینی سایت بزنم دوباره بیام وارد شم‌ ولی کلمه عبورم یادم نیست

الان تا خارج نشدم میخام تغییرش بدم چیکار کنم؟

1399/10/05

00:31

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

00010

عضویت: 1398/03/05

تعداد پست: 8209

پس الان چجوری اومدی؟یادت نیست

میشه برای منم صلوات بفرستین برای خوب شدن ❤زندگیم❤ دعا کنین التماس دعا دارم💚 اگه فرستادین بگین منم براتون صلوات بفرستم

1399/10/05

00:33

0 نفر لایک کرده اند ...

000s0a0r0a000

مدیر استارتر

عضویت: 1399/09/09

تعداد پست: 117

یکی نیس حواب بده؟؟

1399/10/05

00:33

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان دلارام

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

avakin

عضویت: 1399/10/02

تعداد پست: 13724

با شماره عضو ‌شدی؟

بیخیال بدی های جهان بخند🦋

1399/10/05

00:33

1 نفر لایک کرده اند ...

curious

عضویت: 1398/01/03

تعداد پست: 11120

برو نی نی سایت من

تنظیمات کاربر

اونجا نوشته ویرایش .ویرایش کن رمزتو ویرایش کن

1399/10/05

00:33

1 نفر لایک کرده اند ...

مالفیسنت

عضویت: 1399/08/02

تعداد پست: 3454

بعد از اینکه خارج شی هم میتونی تغییر بدید

ورود بزن و بعد بازیابی رمز مشکلی پیش نمیاد

مالـفیسـنت : Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫 "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛ غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...) شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت. سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090

1399/10/05

00:34

1 نفر لایک کرده اند ...