بچه ها من حدودا یه ماهه ازدواج کردم بخاطر کرونا زودتر ازدواج کردیم چون مادرشوهرم اینا رعایت نمیکردن و میخواستیم ازشون جدا شیم از روز عروسی تا الان مادرشوهرم داره باهام بدجنسی میکنه صبح روز عروسی زنگ زد به شوهرم که بیا منو ببر دکتر شوهرم بردش روز بعدش گوشی شوهرم رو سایلنت بود ایشون زنگ زدن شوهرم متوجه نشد بعد بهش زنگ زد مادرشوهرم کلی گریه کرد و فحش داد که من بیمارستانم زنگ زدم بیای دنبالم چرا گوشی رو برمنمیداری خب بگذریم..مشکل اصلی اینجاس که هرشب زنگ میزنه که من با فلانی میخوایم بیایم خونتون تو این کرونا هر روز یکی رو میآورد خونمون دیگه خسته شدیم از پذیرایی اونم تو این گرونی بعد خانوم توقعش رفت بالا گفت که مثلا فلانی رو شام دعوت کنید مگه چی میشه از اینم بگذریم.. پدر شوهرم قرار بود مقداری پول کمکمون کنه که بهمون داد ولی گفت به هیچکس نگیم ما هم گفتیم بهمون نداد مادر شوهرم انقد خندید گفت آره فلانی(پدرشوهرم) گفته که چون بابای من جهیزیه نداده منم بهشون پولی نمیدم.. درحالی که پدرم به من جهیزیه کامل داده حتی طلاهامم بابام گرفته ولی مادرشوهرم هرجا میشینه میگه جهیزیه نداره این حرف که از طرف پدرشوهرم زده هم از خودش درآورده بنطرتون باهاش چیکار کنم باور کنید من جهیزیم کامله حتی بیشتر از حد آوردم مثلا سه سرویس متفاوت قابلمه گرفتم و کلی چیزای دیگه که همشونو چندتا چندتا دارم این درحالیه که خانواده شوهرم هیچ کمکی نکردن به جز همون مبلغ کمی که پدرشوهرم به زور داد.. الانم رفتیم در حیاطشون از دور ببینمشون یه سره داشت طعنه میزد میگفت باید ناهار دعوتمون کنید خونتون بنطرتون چرا اینجوریه ما رسممون اینجوریه که تا چندسال کسی خونه عروس داماد نمیره بلکه دعوتشون میکنن.. میخوام باهاش اخم و تخم کنم ولی بعدش دلم میگیره عذاب وجدان میگیرم نمیدونم چرا اینجوریم
مادرشوهرت دوست داره فامیلاش خونه زندگی پسرشو ببینن
اون مدلش با شما فرق داره
بنظرم بیان بهتره چون میبینن که جهیزیه اوردی حرف مادرشوهرتو باور نمیکنن
یه کرونای دیگه چرا انقدر میترسی
وقتی به زبون بگی نیاید و گوش ندن که نمیشه دعوا کنی
هر کدومتون مال یه شهر و یه قوم هستید؟
مشکل منم هست جوابشو بده احترام سرشون نمیشه انگار ما باهاشون دشمنیم
اول اینکه رفت و امدتونو کمتر کنید اومد خونتون زیاد تحویل نگیر دوم تقصیر خودتون بوده که گفتید ولی اونم از کمبود عقلشه حتی اگه جهاز شما کم بود نباید چیزی بگه چهاز هدیه پدر عروسه دندون اسب پیشکشی رو هم که...وگرنه اصل تامین وسایل منزل با مرده حتی سیسموتی هم منتها هرچور دلش بخداها اونم در حد مایجتاج ن قر و فر حالا رسمی که هست ولی هدیه باید بدونن
به شوهرت بگو بیش بگه که مادرشه و یا شوهرت به پدرش بگه تو هم احترام بذار اگه شوهرت را دوست داری فرق نداره با والدین خودت خوشبخت باشی
خوب با شوهرت صحبت کن همین حرفا رو بگو مثلا بگو دلم میخواد فلانی دعوت کنم ولی میترسم ناقل باشیم بهشون انتقال بدیم یا مثلا بگو برای مامان مادرشوهرت خیلی حطر داره یه عمر پشیمونی داره من خودم قبلا دعوا میکردم.الان چندروزپیش بچم رفت خونه مامانش ،عادتشونه اگر بچم تنها رفت میگن خیلی اذیت کرده فلان یعنی زحمتمون داده درصورتیه که عاشق بچم هستن ولی تیکه رو میندازن.منم قبلی که بریم داخل گفتم اگر این حرف زدن جوابشون میدم هاااا شوهرم هیچی نگفت رفتی داخل شروع کردن شوهرم خودش جوابشون داد دل منم خنک شد از من نصیحت حرفی هست بزار شوهرت بزنه وقتی جهزیت مثال زدن بگو پدرم انقدر برام ارزش قائل بود که تمام کمال برامون زحمت کشیدن نه مثل بقیه که حرف بزنن ولی پاش نایستن
از الان حرفشو قبول کنه این با این فتنه گریش سوارشون میشه ضمنا سلامت آدم مهمتر از حرف بقیه س بزار بگن چیزی کم میشه مکه از آدم؟
من اوایل مادرشوهرم چون رسم دارن دوماد وسیله جهاز کامل میاره فقط و فقط میان دخترو میبرن خونه خانواده دختر هیچکاری مطلقا نمیکنن ب همه جوری وانمود کرد که اونا گرفتن هم واسه من هم واسه جاریم زبونشونم فارسی نیس ولی دیگه خمشون فارسی بلدن بعد من قشنگ جلو همه میگفتن مثلا اینو بابام فاان قیمت خرید یا فلان چیز گرون شده بابای من انقد گرف مادرشوهرم چیزی بهم نمیگفت گاهی درحد چشم قره ولی اون موقع کرونا نبود اگه جهازمو نمیدیدن برام مهم نبود بازم بگه چ بسا که خیلی از فامیلشونو اصن من ندیدم ک بدونم چی گفته بهشون مهم اینه ک من وسایلمو دارم از وسایلمم کم نمیشه حتی اگه فکر کنن اینا خریدن
فقط همسرت میتونه این شرایط مدیریت کنه راجب جهیزیه حرفی زدن همسرت باید جواب بده نه شما عزیزم
توام ب خنده بگو از سرتونم زیاده جهیزیم.مطمعنن بعدش کلی دعوا مرافع میشه اما از اول کار گربه رو دم حجله کشتی.الان جواب ندادی تتااخر عمر سوارتن
