سوتی که داد دیدم یه زنه بود تو حموم که پنجره داشت منو نگاه میکرد موهای بلند پارچه سیاه رو سرش لاغر لاغر انگشت های بلند دور چشم کبود
اولش تو خواب به من نگاه کرد جیغ زد منم اون رو گفتم چقدر شبیه فلان فامیلمون هستی و خندیدگ
وقتی دید نترسیدم تغییر چهره داد و خیلی وحشت ناک تر شد
بعد من گفتم پس این فقط میخواد منو بترسونه و هدف خاصی نداره پس باید نترسم تا بره
و کلا تمرین کردم که نترسم