س من شوهرم قبلا به خواهر جاریم علاقه داشته به علت مخالفت خانواده ها بهم نرسیدن.اون موقع شوهرم ۱۸ سالش بود.وقت ۲۸ سالش بود باهم ازدواج کردیم.
الان هر وقت جاریم و میبینم یا میریم خونشون یا اونا میان خونمون هم راجب خواهرش حرف میزنه.
همینکه شوهرم و میبینه از خواهرش میگه
مثلا یه بار رفتیم خونشون یه تشک بهمون پهن کرد گفت این تشک دیشب واسه خواهرم پهن کرده بودم
باهاشون رفتیم یه پارکی گفت یادش بخیر با خواهرم اینجا بودیم هفته پیش.در حالی که خواهرش ازدواج کرده و بچه هم داره.واقعا اعصابم خرد میشه به شوهرم گفتم میگه من یه زمانی بچه بودم الان دیگه دوسش ندارم ولی من بازم دسته خودم نیست ببخشید که طولانی شد .تو رو خدا یه چند تا چیز بگید که دفعه بعد بهش بگم😔