اونایی ک عاقلن ومیتونن خوب وبدو تشخیص بدن بیان ی لحظه صفحه 3

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 11733

خخ گفتی بخدا.......خوبی؟/ برام تعریف کن ببینم جریان چیع/

خاک توسرم ک انقددد بدبختم

الانم دارم گریه میکنم

خاستم برم سرکار داداش خرم نزاش زنگم زدم بابام گفت نرو

انقدد دلم گرفت

اشکام بند نمیاد😓

اقا با من دعوا نکنین روحیم حساسه میزنم دهن مهنتونو آسفالت میکنم… گفت:بمــان•گفتم:برای ماندنم دلیلی بیاور،،،،،،،،گفت:برنج خیسوندم یه نگاه به خودت یه نگاه ب طرز فکرت بنداز.. این دلیل اینجا وایستادنت❗️❗️❗️

1399/09/23

|

13:11

عضویت: 1399/06/22

تعداد پست: 33015

خاک توسرم ک انقددد بدبختم الانم دارم گریه میکنم خاستم برم سرکار داداش خرم نزاش زنگم زدم بابام گفت ...

برای چی نزاشتن؟/

چرا گریه میکنی؟/

چیشدع؟/

کامل برام بگو..هم سبک میشی هم من کمکت میکنم..باشع؟/

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

1399/09/23

|

13:15

https://uupload.ir/files/ng0w_20-12-13-13-15-14-056_photo.jpg

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 11733

برای چی نزاشتن؟/ چرا گریه میکنی؟/ چیشدع؟/ کامل برام بگو..هم سبک میشی هم من کمکت میکنم..باشع؟/

داداشم غیرت برش داشته مثلن ک زشته نباید بری سرکار

بابامم میگ مگ من مردم ک تو کار کنی😓

یکی نیس بگ اخه چ ربطی داره

بابا بخدا خل شدم توخونه خسته شدم دلم میخاد دوتا ادم ببینم

چشام میسوزن از بس گریه کردم

اقا با من دعوا نکنین روحیم حساسه میزنم دهن مهنتونو آسفالت میکنم… گفت:بمــان•گفتم:برای ماندنم دلیلی بیاور،،،،،،،،گفت:برنج خیسوندم یه نگاه به خودت یه نگاه ب طرز فکرت بنداز.. این دلیل اینجا وایستادنت❗️❗️❗️

1399/09/23

|

13:21

عضویت: 1399/06/22

تعداد پست: 33015

داداشم غیرت برش داشته مثلن ک زشته نباید بری سرکار بابامم میگ مگ من مردم ک تو کار کنی😓 یکی نیس بگ ...

با بابات حرف بزن..اینارو بش بگو.....شک نکن اگ عاروم باش صحبت کنی مشکلت حل میشع...گریع کردن ی راه سادس..بجا گریع مشکلو حل کن/

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

1399/09/23

|

13:22

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 11733

با بابات حرف بزن..اینارو بش بگو.....شک نکن اگ عاروم باش صحبت کنی مشکلت حل میشع...گریع کردن ی راه ساد ...

قبول نمیکنه

توسرکارمیری؟؟؟

اقا با من دعوا نکنین روحیم حساسه میزنم دهن مهنتونو آسفالت میکنم… گفت:بمــان•گفتم:برای ماندنم دلیلی بیاور،،،،،،،،گفت:برنج خیسوندم یه نگاه به خودت یه نگاه ب طرز فکرت بنداز.. این دلیل اینجا وایستادنت❗️❗️❗️

1399/09/23

|

13:25

عضویت: 1399/06/22

تعداد پست: 33015

قبول نمیکنه توسرکارمیری؟؟؟

باش عاروم صحبت کن..همینارو بگو بش...بگو ک باید ادم اجتماع باشع..خیلی حرفا هس ک میتونی با اونا راضیش کنی.....ن من کنکوریم عزیزم/

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

1399/09/23

|

13:26

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 11733

باش عاروم صحبت کن..همینارو بگو بش...بگو ک باید ادم اجتماع باشع..خیلی حرفا هس ک میتونی با اونا راضیش ...

ننیتونم اروم صحبت کنم فقط دوس دارم خفه کنم اونی ک بام راه نمیاد😬

موفق باشی

اقا با من دعوا نکنین روحیم حساسه میزنم دهن مهنتونو آسفالت میکنم… گفت:بمــان•گفتم:برای ماندنم دلیلی بیاور،،،،،،،،گفت:برنج خیسوندم یه نگاه به خودت یه نگاه ب طرز فکرت بنداز.. این دلیل اینجا وایستادنت❗️❗️❗️

1399/09/23

|

13:28

عضویت: 1399/06/22

تعداد پست: 33015

ننیتونم اروم صحبت کنم فقط دوس دارم خفه کنم اونی ک بام راه نمیاد😬 موفق باشی

این کارت اشتباهع..باید عاروم صحبت کردنو یاااد بگیری.....بضی وقتا باید خودتو کنترل کنی..از ی جایی ب بعد باید سیاست داشتنو یاد بگیری...بدونی چی میگی...بفهمی ک همیشع تند بودن موفق نمیشع...یاد بگیر ک از همینجا رو خودت کار کنی ک بعد هاا برات مشکل پیش نیاد/

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

1399/09/23

|

13:29