من یک ماه ونیمه پیش مامانمینا نمیرم خیلییبیی دلم تنگه امروز همش گریه کردم بابام چون قرص قلب میخوره میترسم من و بچه هام ناقل باشیم
شوهرم الان رفت خونه مامانشینا میگم همه رعایت میکنن تو چرا نمیکنی میگه فقط خانواده شما قطع کردن رفت وآمدارو همه دارن زندگیشونو میکنن.....انقدر غصه خوردم که تواین یسال فقط من و بچه هام زندانی شدیم همه تو کیف و عشق وحالن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تواین یسال شوهرم یه روز درمیون با داداشش میرن خونه داداشینا ماهی یبار با دوستاش کوه میره هروقت دلش ...
خوب شما هم باهاش خونه مادرشوهرت برید
خدایا،میشه منم مامان یه کوچولوی خیلی خوشگل چشم ابی بشم،وای خدا باورم نمیشه همونی که ازت خواستم دادی ،یه پسر با چشمای رنگی که هرکی تو خیابون میبینمتش عاشقش میشه