سلام بچه ها من خیلی ناراضی بودم دوست نداشتم پسرم ختنه بشه ولی با اصرارهای اطرافیان امروز قرار شد ببریمش ختنه
دکتری که مد نظرمون بود بد از آب دراومد و خداروشکر بردیمش یجا دیگه از این سر شهر به اون سر شهر
خلاصه ماشین رو پارک کردیم چون اون محله خیلی کوچه داشت و به شدت شلوغ بود من به همسرم گفتم کوچه رو حفظ کن تو برگشت گم نشیم
پسرمو ختنه کردیم مادرم هم پسرمو گرفت بدون جوراب و کلا فقط یه پتو دورش حالا تو این هوای سرد این بچه جیغ میکشید و ما دنبال ماشین میگشتیم انقد اعصابم خورد شد که پستونک رو پرت کردم و تو خیابون داد زدم لعنت بهتون بعد شوهرم خیلی آدم خوبیه ولی بدش میاد جیغ بزنم برای اولین بار بعد از 5سال و نیم زندگی بهم گفت بزار برسیم خونه یه کشیده میارم تو صورتت منم گفتم غلط کردی از یه طرف نگران روح و روان پسرم هستم فقط دوماه داره میترسم بخاطر امشب روانش آسیب ببینه از یه طرف حرف همسرم انقد سنگین بود که دارم داغون میشم اومدیم خونه نه من باهاش حرف میزنم نه اون میدونم کارم بد بود خودمم از کارم دارم آب میشم ولی آدم بی مسئولیت رو تحمل نمیکنم