من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
از اول از زیر صفر دوباره میریمش 😎نیسم اهل موندنی ک بو خدافظی میده😏تا یه تکونی ندی دعا نمیگیره 👐یه نمه سنگین بریز دیگه دوتا ببینیمت😏👐قبل اینکه بری ببین برای چی میری🚶به چی قراره برسی ک پاش همه چیتو میدی😏نمیخام ببینم رفتی و تهش پیچیدی😐یه روز بلاخره اوضاع خوبو همه میبینیم!😏 _shayea/
دلت میاد جاری به این خوبی رو بزنی...............................میخوای بکشیم..................................واییییییییییییی ...........................
خدااایاشکرت هوامو داری.......خدایاشکرت تا قبل از 1فروردین 1402 خبرهای خیلی خیلی خوبی بهم میرسه...😍و به ارزوم رسیدم خدایاشکرت
من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
از اول از زیر صفر دوباره میریمش 😎نیسم اهل موندنی ک بو خدافظی میده😏تا یه تکونی ندی دعا نمیگیره 👐یه نمه سنگین بریز دیگه دوتا ببینیمت😏👐قبل اینکه بری ببین برای چی میری🚶به چی قراره برسی ک پاش همه چیتو میدی😏نمیخام ببینم رفتی و تهش پیچیدی😐یه روز بلاخره اوضاع خوبو همه میبینیم!😏 _shayea/