نیم ساعت پیش با بابام رفته بودیم بیرون یه سری وسیله بخریم برا خونه...
تو راه خونه بودیم خاهرم زنگ زد و گفت فلان چیز میخام بخر...بابام جلو هایپر نگه داشت گفت طناز جا پارک نیست سریع برو بگیر بیا من نمیتونم برم و...
خلاصه رفتم گرفتم ،وقتی میخاستم سوار ماشین بشم نگاه نکردم ب ماشین فقط دیدم خب رنگ و مدل یکیه 🤦🏻♀️
عاقا نشستم تو ماشین داشتم توضیح میدادم ک چرا دیر شد🤦🏻♀️😣😣😣😣یدفعه با صدای یه پسر غریبه نگام افتاد به راننده دیدم عههههه😱
بعد نگاه کردم صندلی عقب باز دیدم عهههه😱😱
عاقا ماشینو اشتباه سوار شده بودم 🤦🏻♀️ دوتا پسر صندلی عقب بودن یکی پشت فرمون☹️😣🤦🏻♀️
حالا نمیدونم چرا بجا اینکه بگم وای ببخشید ماشین اشتباه سوار شدم
گفتم اووووووه شتتت بعد هنگ کردم باید چیکار کنم الان ،پسره هم میخندید یکیشون گف فک کنم اون ماشین شماست ☹️😂
حس میکنم پسره الان داره میگه هولو نگا🤦🏻♀️
تا حالا انقد خجالت نکشیده بودم
حالا پسرای محله ما معمولا تا ساعت دوازده بیرون نمیرن 😐اینا سر صب بیرون چیکار میکردن😣