تا حالا چندین بار از خونشون بیرونم کردن ، ولی من بخاطر آبروم دوباره رفتم ، همش از سر خساست ! انگار بچشونو خرج اضافی میدونن! اینجوری که هر موقع بحث پول خرج کردنشون میاد وسط ، قشنگ میگن برو به جهنم! مثلا وقتی شوهرم اومد خواستگاریمو بعدش انگشتر نشون آوردن برام، برای اینکه پول جهاز ندن، یا خرج عروسی ، بابام به برادرم گفت : پنج میلیون بهت میدم ، خواهرتو با این پسر فراری بده! یعنی حاضره شرفش حیثیتش بره ، پولش نه ! بعد که عقد کردیم ، برای اینکه جهاز نده ، خرج عروسی نده ، هی کتکم میزدن ، میگفتن گم شو ما جهاز نمیدیم ! یا میفرستادنم پیش آدمای خیِّر ، میگفتن بهش بگو پدر مادر نداری برات جهاز بده ! رفتم وام و قرض جور کردم ، رفتم سر زندگیم ! حتی یه دست قاشق ندادن بهم بابت جهازم! حامله شدم ، هشت ماهه بودم ، بابام با لگد و سیلی زدم ، گفت از خونه ی من صدای بچه نیاد! از سیسمونی میترسید! بعد که زایمان کردم و خرج و برج تموم شد ، پیداش شد! حتی دوست ندارن آدم بره خونشون ، شام و ناهار ، منم کم میرفتم ، اگرم برای حفظ آبرو ، چند ماه یه بار، شوهرمو میبردم ، قبلش کلی خرید میکردم میدادم، حتی اونم محل نمیدادن و باروی باز استقبال نمیکردن ! چند ماه پیش بابام دخترمو فحش داد، گفتم گم شو از خونم ، برو به جهنم! اصلا دلم شکست ! دیگه از اونموقع کلا پامو بریدم از خونشون ! چند روز پیش کرونا گرفته بودن، خرید میکردم ، میبردم از دم در میدادم ، مامانم هی میخندید و میگفت : دخترت با چه حسرتی نگاه میکنه خونه ی مادربزرگشو!!!! آخه بچه دوست داره خونه ی مادریشو!!!!!
یا مثلا میگه فلانی یه جهازی ، یه سیسمونی داد به دخترش که اون سرش ناپیدا!!!!!
نمیدونم چرا عمدا میخواد منو بچزونه! پیش شوهرم آبرو و ارزش برام نزاشتن!!
بخاطر خدا و آبروم ترکشون نمیکنم!
بخدا خیلی هم پولدارنا ، از هزار جا میاد براشون ، بابام فقط سود سپرده های بانکیش سی میلیونه ! حالا حقوق بازنشتگیو ، خرید و فروش سکه و طلا و زمین و خونه و اجاره و .....
بیشتر هم این حرف مامانم منو میسوزونه که با اینکه میدونه من جایی برای رفتن ندارم ، شوهرم که دریانورده ، سه چهار ماه یه بار میاد، خانوادش شهرستانن، فقط اونارو دارم ، اونام اینجوری، ولی بازم میگه دخترت حسرت خونه ی مادربزرگشو میکشه !! لعنتی وقتی اینو میدونی چرا اینجوری میکنی؟!