طبق تاپیک قبلی که گفتم توی اشپزخونه بود اروم بهش گفتم قبل اینکه طلای خواهرت رو براش بخری اول طلای منو پس بده قرار بود وام زنونه ت دراومد برام بخری اما گولم زدی وام زنونه ت واسه خودت خرج کردی الانم داری پنهانی قرض خواهرتو پس میدی من چه گناهی دارم طلای منو پس نمیدی؟
گفت بمیری برات نمیخرم میخوام برای خواهرم طلا بخرم منم گفتم مگر بمیرم بزارم اول برای خواهرت بخری یهو حمله کرد کل موهامو کشید با مشت کوبید تو سرم منم موهاشو کشیدم و درگیر شدیم گفت خودتم بکشی طلاهاتو پس نمیدم بعدم بدو بدو رفت تو هال و حیاط جیغ زد گفت تارا سلیطه شده شوهر میخواد براش شوهر گیر بیارید تا از این خونه بره بابامم شنید اومد توی داخل بدون اینکه اصلا بدونه جریان چیه میگه تارا ج... سلیطه بعدم مامانم انقدر جیغ زد منم از خونه اومدم بیرون ولی خیلی دلم گرفته دلم میخواد خودمو بکشم من حوصله این مادرو ندارم