استاتر چرا اینقد ساده ای؟
زندگی من قبل اینکه مسیرش تغییر کنه یه دختری بود که از هر دینی ازاد بود فقط بفکر درسش بود یه رفیق بیشعور از روی حسودیش الکی الکی انداختم وسط یه رابطه نمیگم‌بیتقصیر بودم‌نه ولی به جون عزیزترینم‌کور بودم فک میکردم دوستم ایه ی قرانه گوه کاریاشو مینداخت گردن من منه ساده سر رفاقت گردن میگرفتم از شانسم اون نفری که اومد تو زندگیم قصدش ازداواج‌بود و همو دوس داریم همین رفیقم به اسم داداش بهش پیام‌میداد و از من بد میگفت یه بار دقیقا برداشت گفت فلانی چه پسر خوبیه اگه من میدونستم واسه خودم تورش میکردم من احمق بازم نفهمیدم‌تا اینکه خود کسی که باهاش تو رابطه ام یه روز بهم‌زنگ گفت دیگه به این هرزع پیام نده یا زنگ نزن پشت سرت همش‌چرت و پرت میگه بهم‌من زورم اومد بلاکش کردم تازه فهمیدم‌چقد سادگی کردم
خیلی از کاراش بعد از اینکه باهاش قطع رابطه کردم واسم روشن شد....
مطمئن باش خوده شوهرته.نامحسوس ازالان کنترلش کن
