ازخاطرات خنده داربچه داریتون بگین😂مجرداهم بیان

😂😂😂😂دختر عموم بچه اش رو آورد پیشه من که بره جایی وزود برگرده.بچه ماشالله بیش فعال بود.هر کاری کردیم ارم ننشست منم تمام وسایل سکستنی و خطر ناک جمع کردم در اتاق رو بستم که بیرون نره گرفتم خوابیدم بیدار شدم دیدم هلاک افتاده یه گوشه خوابیده.تازه راه رفتن یادگرفته بود اینقدر دویده بود پاهاش تاول زده بود😂😂😂😂

7_8ساله بودیم با دختر عموم رفتیم تو بلوار جلو خونمون. بعد دیدیم گوست هنونه ریخته شده. بردیم گرفتیم زیر ابی که تو بلوارو باهاش چمن اب میدن. بعد خوردیم. بعد موهامون ژولیده کردیم که یعنی دیوانه ایم. پوست هنونه ها را پرت میکردیم به ماشین ها

شوهرم دبیرستانی بوده خواهرش بچه رو میزاره پیش ایشون و میره بیرون شوهر منم هم درس داشته هم فوتبال بوده بچه ده دیقه گریه کرده ساکت نشده هرچی کرده..اینم برده گزاشتش توی تراس و اومده تو خونه نشسته فوتبال نگاه کرده یه ربع بعد رفته دیده بچه ساکت شده میارتش تو 

امصات عالی بود گلم 😊

😘

فقط وقتیکه پوشکشو باز میکنی دوران نوزادی که اروم شه بعد یا میشاشه تو صورتت یا پیپی میکنه تو دست مامان مطمنم خیلیا اینو تجربه کردن

منم با عشق و علاقه زیاد گفتم داداشم و بدین بغل کنم 

بغل کردن همانا و گند زدن بر لباس مهمانی آن شب همانا 

قربونش برم الهی 😐😂❤

بچه من دوسه روزه بهش میگم پی پی کردی، کونشو میاره جلو دماقم که بو کنم،امشب میرفت پیش همه پشت میکرد کونشو میداد جلو دماقشون که بو کنن😁البته پی پی نکرده بوداااا،از قصدی ازش پرسیدم به بقیه نشون بدم حرکتشو،اونم خوشش اومد سمت همه اجرا کرد😊😊😊😊

من هنوز بچه دار نشدم ولی یبار تو ماه رمضون خواهرم بچه دوساله شو سپرد دست من اینم طفلی جیش دو کرد تو مای بیبی خب کسی نبود تمیزش کنه منم نمیتونستم بیخیال باشم بچه میسوخت.. خلاصه بردمش اتاق خواستم پوشکشو بردارم از شدت تهوع زیاد عوق میزدم (تجربه اولم بود) این بچه هم فکرمیکرد دارم ادا در میارم بخنده بلند بلند می‌خندید بیشتر می رید منم عوق بیشتری میزدم اخرش نشد دیگه بردمش تو توالت کلا شستمش و مای بیبی شو عوض کردم ولی حاااالم بد شد 

دخترم ۹ سالشه تابستون سی دی اموزش زبان میدید...

مرتب کلمه از من میپرسید که انگلیسیشو یاد بگیره ...

یه بار داشتم ظرف میشستم اومد پیش من یه کلمه پرسید هم زمان همسرم یه چیزی بهم گفت و من حواسم پرت بود گفتم : هان

دخترم فکر کرد معنی کلمه ای که پرسیده "هان" هست

دوید سمت باباش و هی میگفت دَدی هان دَدی هان😄

الانم شکست عشقی...