2737
2739
عنوان

مامانای نی نی های ۱۴۰۰بیاید باهم باشیم😍😍😍😍

| مشاهده متن کامل بحث + 134688 بازدید | 17489 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

چون آفت ضربان قلب داشته و تند تند نفس می‌کشید از پریشب تو دستگاه هست آن شالله دوسه روز دیگه مرخص میش ...

آخی عزیزم،  ان شاءالله سلامت باشه همیشه، خداروشکر پس زیاد نمیمونه زود میاد خونه😍

2731

بنام خدا من حدود چهار ساله  که ازدواج کردم بیست سالمه من شوهرم تصمیم گرفتیم که نی نی دار شیم  تابستان اقدام کردیم و من با اولین اقدام باردار شدم خلاصه بارداری خوبی داشتم و شونزده هفته رفتم سونوگرافی گفتن نی نی پسره من شوهرم خیلی خوشحال شدیم و سیسمونی خریدیم تا اینکه دکتر گفت از سی شیش هفته گفت پیاده روی هاتو شروع کن اونم روزی سه بار نیم ساعت صبح نیم ساعت ظهر نیم ساعت شب منم شروع کردم سی هشت هفته معاینه لگن شدم دکتر گفت اصلا باز نشدی ولی  لگنت خوبه خیلی ناراحت شدم  خیلی تلاش کرده کرده بودم دکتر گفت ده روز به زایمان ت مونده کپسول روغن کرچک بخور پیاده روی کن منم ادامه دادم تا چهل هفته

❤خدایا مواظب پسرم باش 

چهل هفته تکون های نی نی کم  شده بود منم خیلی ترسیدم رفتم دکتر دوباره معاینه شدم گفت اصلا باز نشدی نوار قلب و سونوگرافی نوشت منم سونوگرافی رو اورژانسی انجام دادم جوابش خوب بود دکتر گفت  برو زایشگاه برای نوار قلب خیلی از زایشگاه ترسیدم 

❤خدایا مواظب پسرم باش 

منم رفتم زایشگاه وقتی داخل شدم ماما گفت چیزی خوردی منم گفتم نه گفت به همرات بگو برات کیک و نوشابه بیاره 

منم به مادر شوهرم گفتم اونم زودی رفت اورد صدای جیغ داد یه خانومی میومد معلوم بود خیلی درد داره منم داشتم سکته  میکردم از ترس نوار قلب گرفتن جواب نوارش سالم بود 

 ماما پرسید اجازه معاینه میدم یا نه منم گفتم الان تو مطب دکتر معاینه شدم گفت باید اثر انگشت بدی اگه نزاری منم اجازه معاینه دادم  خیلی بد معاینه شدم خودمو سفت کرده بودم و یه آی کوچولو گفتم اونم شروع کرد داد بیداد کردن مگه من چکار ت کردم منم چیزی نگفتم برگشتم خونه 

❤خدایا مواظب پسرم باش 
2740

خلاصه تا اینکه یه روز در میان میرفتم نوار قلب و هر دفعه هم معاینه میشدم اصلا وضع م تغییر ی نکرده بود شربت زعفران و گلاب هم خوردم باز بی تاثیر بود هر روز پیاده روی میکردم خونه رو تمیز میکردم و دوش میگرفتم و آماده زایمان بودم از قبل هم ساک   نی نی و خودم رو بسته بودم گفتند تا چهل یک هفته نشی زایمان ت نمی کنیم 

❤خدایا مواظب پسرم باش 

چهل هفته شیش روز بودم خونه رو حسابی تمیز کردم مایحتاج خریدم حمام مفصل کردم شامم درست کردم شوهر م رو فرستادم دنبال مامانم که یه استان دیگه س مامانمم اومد شام خوردم و شب رفتم پیاده روی برگشتم خونه شب اصلا خوابم نبرد 

❤خدایا مواظب پسرم باش 

  تا اینکه  صبح شد منم ساعت هفت رفتم دوش گرفتم کمی صبحانه خوردم و  با مامانم و مادر شوهر م و شوهرم رفتیم بیمارستان  منم وارد  زایشگاه  شدم اصلا استرس نداشتم گفت ن  برای چه اومدی منم گفتم زایمان پرسید چند هفته ای گفتم چهل یک هفته اون روز ماما های خوبی شیفت بودنند ماما ها و دکتر خودم که شیفت بود معاینه کردنند بعد لباس دادن پوشیدم  ولباس هام با کیف م رو دادم خدمه دادن همراه هام   از ساعت نه  بستری شدم  برام سرم و نوار قلب وصل کردنند حدود بیست بار معاینه شدم دکتر دهانه رحمم رو تحریک کرد  درد هام از اول شروع شده بود خیلی کم بودنند ساعت چهار دو سه سانت باز شده بودم یه خانومی هم اونجا بود روند زایمان مان هم مثل هم بود 

کیسه اب دوتایی مون رو باهام پاره کردن د اصلا درد نداشت درد هام داشت بیشتر بیشتر میشد خیلی خوابم میومد  

❤خدایا مواظب پسرم باش 

دکتر اومد معاینه کرد گفت حالا حالا ها زایمان نمیکنی باید بلند شی قر بدی منم شروع کردم قر دادن با ورزش خیلی سخت بود اون خانم هم شروع کرد ورزش کردن خیلی از من   زرنگ تر بود همش درد هام داشت بیشتر میشد منم یکسره  میرفتم ادرار میکردم رو سرامیک مینشتم دیگه تحمل م داشت کمتر میشد جلو دهنمو میگرفتم تا جیغ نکشم ولی اون خانوم خیلی جیغ داد میکرد  تا اینکه بردنش اتاق زایمان  دیگه داشتم جون میدادم گفتم دکتر دستشویی دارم گفت دستشویی نیست  بچه ته داره میاد دنیا میخواستن منو سوار ویلچر کنند ببرند اتاق زایمان هرکار کردم نتونستم سوار شم دکتر گفت همین طور ی بیا منم بدون دمپایی دویدم سمت اتاق 

❤خدایا مواظب پسرم باش 

وقتی وارد اتاق شدم اون خانوم رو داشتن بخیه میکردن منم زود رفتم بالا تخت برشم زدند گفتند زور بزن دوتا زور زدم دیدم یه تیکه گوشت بزرگ انداختن روم منم از ترس یه جیغ کشیدم گفتن بچه ته نترس بغلش کن 

❤خدایا مواظب پسرم باش 
تعریف کن دیگه چقدر کل دردت طول کشید برش خوردی یا نه بچه چکد کیلو بود توصیه ای اگه داری

۲بعدظهر بستری شدم تا ۶دردام کم کم زیاد شد ۷کیسه ابو پاره کردن تا۹زایمان کردم..اره برش دادن زیادم بود خیلی سر بخیه هام اذیت شدم نی نی۲۹۰۰بود

من دم و بازدم نفس عمیق خیلی کمکم کرد و هروقت نی نی خودش فشار میده ادم زور بزنه خیلی کمکش میکنه تا اینکه الکی زور بزنع و جیغ و داد کنه که انرژیی هم که داره تخلیه بشه

و بنظر من دردا رو تو خونه بکشید و بریت بیمارستان خیلی بهتره.من با اینکه مامای همراه داشتم ولی میگم کاش دردامو تو خونه میکشیدم

به نی نی هم حتی اگر شیر نداریت یا کم داریت حتما حتما شیرخشک کمکی بدین تا قندش نیوفته و زردیش بالا نره خصوصا اونا که نی نی پسر دارن...پسرا چون طبعشون گرمه نبایدم گرم نگهشون داشت یه آن زردیشون میکشه بالا

آرام باش عزیزم.هیچ چیز ارزش این همه دلهره را ندارد..ما رفته ایم و الان سال ۱۴۹۷ است..🚶به تاپیک دعام سر بزنین امام جواد خیلییی حاجت میده.و توسل ب شهید علی جهانیاری و ابراهیم هادی عزیز🌸واسه حل شدن یه مشکل بزرگ تو زندگیم و سلامتی بهترین ادمای زندگیم یه صلوات مهمونم میکنین ممنونم.🌹
سلام منم ی سقط تو ۱۸هفته داشتم،ولی  شیاف و آسپرین ندادن.... یعنی ب دکترم یادآوری کنم ک بده به ...

نه دیگه خداروشکر مشکلی نداشتی اگر دوبار سقط داشته باشی حتما میدن ولی بعضی دکترا بعد یکبارم میدن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز