داستان از حدود چهار سال پیش شروع شد. من ۲۹ سالم بود، قد و وزن متناسب، بدون هیچ بیماری، از یک سال رد شد و من همچنان امیدوار بودم و میگفتم خدا نخواسته وگرنه من ک چیزیم نیست! حدود شش ماه دیگه گذشت و من و شوهر جان همچنان منتظر!!!!!!!!! خلاصه دیگه تصمیم گرفتم برم دکتر زنان، یه سری آزمایش ساده مثل آزمایش هورمون و قند و کلسترول و ... برای من نوشت و آزمایش اسپرم برای همسر. همه چیز بازم نرمال بود و دکتر گفت هیچ مشکلی ندارید، فقط کیت تخمک گذاری بگیر و اقدام کن و هر ماه پری سر ساعت تشریف میاوردن!!!! تا اینکه از دو سال انتظار هم رد شد و من دیگه یه کم نگران شدم😬😬😬خب من یه ذره آرامشم بالاس و خیلی دیر نگران میشم! اینه که یه کم دیر دوزاریم افتاد که نکنه خبریه؟!!!!
خب
هنوز باردارنشدی گلم؟
بقیش
الان بارداری خداروشکر؟
چخبره
منو لایک کن
آفرین مث خودمی.فقط تفاوتمون اینه تو تو اون یه سال اقدام کردی .من جلوگیری.
الان عین چی پشیمونم دکتر میرم به امید اینکه فولیکولام رشد کنن.تا الان جرعت نکردم اقدام کنم میترسم سقط بشه بخاطر تیروئیدم.
لايكم كنين بيام بخونم
دیگه تصمیم گرفتم پیش مشهورترین دکتر شهرمون؛ خورشید عراقی !!!!! ایشون دوباره آزمایش هورمون نوشت و گفت تیروئیدت درسته که رو مرزه اما برای بارداری خیلی باید کمتر باشه... پرسیدم پس دلیل دو سال و نیم انتظار همین بوده؟ گفت ممکنه!!!! خلاصه شش ماه دیگه با قرص تیروئید ادامه دادم و همچنان هر ماه سونوگرافی میدادم و فولیکول غالب داشتم و باز هم نمیشد
خوب اصفهانی هسی بگو گلم
سوخت بروزرسانیم
یکی که گشنشه لایک کنه
[QUOTE=165793016]ببخشید نت ضعیفه[/QUOTدیگه سه سال شده بود و کم کم داشت روی اعصابم تاثیر میذاشت؛ دیگه توی جمع های فامیلی نمیرفتم ک ازم میپرسن چرا بچه نمیارین! دیگه کم کم داشت به اونایی که باردار میشدن تو دوستا و اقوام حسودیم میشد و استرسمو به شوهرم هم میدادم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
