ما سه تا جاری هستیم من بزرگیم وسطیه خیلی دختر خوبیه اسمش مریمه اصلا کاری به حرف و گلایه و قرو فر..نداره وضع مالیش افتضاحه شوهرش خرابه اعتیادوبیکاری و بی خونه...خرجشون و پدر شوهرم میده برا پدر شوهرمم سخته خرج چهار تا رو بده این جاری منم خیلی کم خرید میکنه من اصلا ندیدم خریداش و جاری کوچکم خیلی جلوی اون کلاس میزاره البته جلوی همه ولی میبینم غم و توی چشمای مریم بارها مثل کلفتش باهاش برخورد میکنه میگه برو خونه ی من کابینتام و تمیز کن خودشم تو مغازه هست اون بیچاره هم میره یا چند وقت پیش من و مریم خونه پدر شو هرم بودیم داشتیم حرف میزدیم من یه لباس و کفش و سفارش داده بودم که شوهرم اومد گفت بسته پستیتم رسید چشمک زدم ک ادامه نده گفتم غصش میگیره یه دفعه اون اومد رفته بود برا بچش خرید کرده بود برا خودشم پارچه خریده بود تا ما رو دید برگشت از تو ماشین خریداشو اورد و نشون داد که اره شوهرم گفته کفشم بخر گفتم نمیخوام گفته اونو بخر نگا به بچه های مریم کردم دیدم با حسرت دارن نگاه میکنن به جاری کوچکم گفتم جمع کن بچه ها غصه میخورن گفت بخورن پدرشون نباید هر چی داره و دود کنه گناه من چیه و دو سه روز پیش جاری کوچکترم اومد خونه من هی میخواست غیبت مریم رو بکنه و همش میگفت من دارم زحمت میکشم (مغازه داره مرغ فروشی و شاگردم دارن شوهرشم سر کار دولتیه )میباس سبزی بفروشه رشته ببره ترشی بندازه منم همش طرفداری مریم رو کردم دیگه عصبانی شد و گفت شوهرم همیشه میگه خدا خیرت بده باز تو کمک خرجی برامون هستی اونا از صبح تا شب بیکارن منم گفتم بگو اونا شوهراشون نمیزاره اب تو دلشون تکون بخوره با لبخند گفت معلومه دیشب رفتیم مغازشون شوهرم گفت دیگه مرغم نمیشه بخریم شوهرش گفت خدا رو شکر ما تا حالا تو زندگیمون نموندیم بازم زن من کمک خرج هست برامون شوهرم گفت خدا رو شکر قدرش و بدون زنش با خنده و شوخی گفت خب شما هم بفرستین اینا رو سر کار اضافه وزن پیدا کردند منم گفتم بس که خوشبختن شوهراشون خوب بهشون میرسن یهو گفت حالا شما وضعتپن خوبه اوم مریمه دیروز دو تا مانتوداشتم تنگ شدن برام دادم مامان بده بهش بپوشه ناز اورده پسشون داده گفته من دارم اینا دیگه چقدرافاده دارن شوهرشم گفت میباس بگی کهنه هم از سرتون زیادیه فقط با شوهرت خوردن و خوابیدن نمیفهمید پول پیدا کردن چقدر سخته (از ساعت ۵که بیدار شدم حرفاشون داره اذیتم میکنه نتونستم بخوابم)بااین موجود تازه به دوران رسیده چ باید کرد