گفتم
واقعا انقدر بی غیرتن که میخندن خاله ها...
نمیدپنم چرا جدی نمیگیرن
حالا فکر کن قضیه ی عید رو مامانم به خودش گفته به زنش گفته!
که کار بدی کرد...
ولی انگار نه انگار اصلا داره لج هم میکنه به نظرمانگار که بگه خوشم میاد مبکنم چیکار میخوای بکنی
ولی به خداوندی خدا قسم اینبار کوچکترین حررکتی ببینم جلو همه داد میزنم سرش و علنی قطع ارتباط میکنم که من اونجا هستم حق ندارن بیان خونه ی مامان من