همه تعریف کنین خاطره روز عروسیتونووووو
عروسی نگرفتم و برای همین بهترین خاطره ها رو دارم
همین که عروسی نگرفتم اقوام بیان وهزار کدورت پیش بیاد...یکی بگه چرا نوشابم زرد بود یکی بگه پلوم شفته بود....همین خوبیش بود
دوست نداشتم عروسی بگیرم بخاطر همینم خاطره خوبی نشد برام
افتادم تو جوب جلو ارایشگاه🤣😅
دیروز دومین سالگرد ازدواجمون بود😍❤
خیلی خوب بود
عروسی نگرفتم 😔
من باید ساعت 6 میرفتم ارایشگاه خواب موندم ساعت 8رسیدم ، مسئول اونجا هم نامردی نکرد با اینکه 12 اماده بودم ساعت 14 منو فرستاد الکی هی میگفت ارایشت فلانه و ... خیلی نامرد بود
عروسی نگرفتم و از این بابت واقعا خوشحالم
پاشنه کفشم تو آتلیه شکست مجبور شدم با کفش مشکی برم سالن همش مراقب بودم دامنم نره بالا کفشم معلوم شه چون خونمون هم یه شهر دیگه بود اون موقع شب هم نمیشد بریم کفش بخریم🤦♀️🤦♀️🤦♀️
عروسی نداشتم اون روز مادرم کلی حرف بارم کرد اومدم خونم حتی مادرشوهرم اینانیومدن
شوهدم اخر رقص بلندم کرد و چرخوند 😍
من از اول عروسی که رفتم وسط رقصیدم تا اخرش وسط بود همه جوره رقصیدم حتی عربی با اینکه زیاد بلد نبودم دیگه موقعه باباکرم مامانم اومد با نیشگون بردم بیرون گفت یکم بتمرگ سرجات جلف
وقتی رفتم سالن خالی بود. نصف کسایی که دعوت داشتن هم نبودن... انقد حالم گرفته شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
