شوهر گیرت بیاد که چی بشه؟؟؟
که درگیر طعنه و تیکه خواهر شوهر و مادر شوهر و جاری بشید و تا یه لحظه میخاید بخوابید کل تیکه هاشون جلوتون رژه بره و هیییییچ غلطی نتونی بکنی جز خود خوری؟؟؟
که کلی برای پدر و مادرش زحمت بکشی تهش شوهرت بگه هیچ کاری نکردی براشون تو چیکار کردی برا خانواده من؟؟؟؟
بذار دو ماه بگذره از عروسی و خوش خوشانت دیگه گریه و خندت براش مهم نیست چه برسه به اینکه بهت اهمیت بده و وقت بذاره
کل نامزدی رو باید درگیر خانوادش باشی هی اونا بخان گربه رو دم حجله بکشن هی تو بخای جوری رفتار کنی نه سیخ بسوزه نه کباب
و هزارااااان هزار سختی و مشکل دیگه که هییییییچ کدومشون تو خونه پدری وجود نداره
میدونم خیلیاتون تو خونه پدری اوضاع خوبی ندارین اما تیکه از مادر و پدر خودت بشنوی صد شرف داره به حرف نامربوطی که از دهن یه پیرزن خرفت که مادر شوهرته بشنوی و نتونی حتی جوابشو بدی
میدونم دخترا میدونم تو فرهنگ ما گفتن دختر تا شوهر نکنه ناقصه وهمه خوشبختیا رو برامون به شوهر منتهی کردن اما بخدا شوهر کردن ته خوشبختی نیست تازه شروع مشکلات جدیده
قدددر خونه پدری رو بدونید قدددرشو بدونید و تازمانی که مجردید ناراحت نباشید چرا شوهر نکردید
بذارید یه مورد عالی با خانواده نرمال تاکید میکنم خانواده ی طرف خیییییییلی مهمه خیلی زیاد ، این جور موردی اگر داشتید ۳ ماه رفت و امد خانوادگی داشته باشید اگر همه چی اوکی بود بعد شوهر کنید
بعد از ازدواج یک الی دو سال مهلت بدید اگر طرف به نظرتون مشکلی نداشت ازش بچه دار شید
همین