میشه راهنماییم کنین با همسرم مشکل پیدا کردم

بزارین از اول بگم 15 سالم بود ازدواج کردم الان 20 سالمه دوسش نداشتم وکاملا سنتی بود ازدواجم بعد ده روز پشیمون شدم اما خانوادم نزاشتن دوبار دیگه هم به بهانه های مختلف که اصلی ترینش اینکه من یک ادم عادی  اما اون مذهبی و این یکی از مشکلاتمونه و یک تو کار کردن سسته ادم کار نیست عشقی کار میکنه تو سه سالی که تو عقد بودیم خیلی دعوا میکردیم وناسازگاری داشتم دو بار خواستم جدا بشم باز مامانم نزاشت بیشنر مامانم گیر میده که چون پسر خوبیه خیانت نمیکنه نماز خونه خوبه من پارسال هم یک ماه ونیم باهاش قهر کردم سر همن چیز هایی که گفتم تو ای یک ماه ونیم اصلا واسم مهم نبود نبودنش احساس میکنم دوسش ندارم ولی نمیدونم چرا هر چی سعی میکنم نمیتونم الان دوباره یک ماهه همین جوری شدم انگار برام عقده شده تنها بودن خسته ام از همه چی از خونه همسرم خانواده اش از همه شون دوست دارم تنها باشم برم بشینم خونه مامانم راحت نمیدونم چرا اینجوری شدم از یک لحاظ هم نمیدونم دوسش دارم یا دلم واسش میسوزه چون اون دوستم داره نه که عاشق پیشه اما دوستم داره و نمیدونم این حس ناراحتی که دارم نسبت به طلاقم از روی دلسوز برای همسرمه یا دوستش دارم باید چیکار کنم  ولی اینو میدون که بود نبودش برام مهم نیست اما این حس ناراحتی که دارم نمیدونم از روی دلسوزیه یا واقعا دوسش دارم یکی کمکم کنه