امروز همسر من ک تازه عقد کردیم
با همسر خواهرم ک یکساله عقد کردن شام دعوت کرده بودیم
منو نامزدم بیرون بودیم گف شیرنی بگیرم اولین باره بعد عقد میام خونتون دست خالی زشته منم گفتم آره حتما بگیر
اون یکی دامادمون بیکار شده پول نداشت شیرنی بخره (ینی دلیلی ام نداشت بخره)
نامزد منم پولدار نیست بخدا تازه حقوق گرفته رفتیم برا من ی کفش خرید
ذوق داشت گفت ی شیرنی ام برا خانواده بگیریم
اومدیم تا شیرنی آوردیم ، چون اون یکی دامادمون نداشته بخره مامان بابام خیلی جدی گفتن واقعا کار بدی کردین گرفتین ولی دیگ حالا دستتون درد نکنه
بخدا خیلی دلم شکست دلم میخواد بشینم گریه کنم
حالا ی شیرنی بود دیگ میشد نزنن تو ذوقمون
خیلی ناراحت شدم بخدا از اون موقه حالم گرفته
همسرمم بیچاره قیافش کامل بر گشت یهو شکه شد ک چرا اینجوری گفتن
بعد الان مامانم دیده من خیلی چهرم ناراحته
ب آبجیم گفته چون شوهر تو پول نداشت بگیره اینجوری گفتیم ک خجالت نکشه
ینی اونجوری مارو کوبیدن ک اون خجالت نکشه
بخاطر ی شیرنی اه