خیلی عجیب
فکر کنید بابام رفت چایی دم کرد اورد
هیچ دعوایی نبود نشستیم چایی خوردیم و حرف زدیم
یه لحظه احساس کردم کاش همیشه همینجوری بودن به خدا قسم توی ۱۹ سال زندگیم هیچ وقت مثل امشب نبود
مامانم دیگ اون ادم خشمگین عصبانی ک فریاد میزنه نبود
بابام برای اولین بار تو جمع خانواده اوند نشست
شاید باورتون نشه ولی ادم های دیگ ای شده بودن
بعضی هاتون میشناسین مامان بابای منو تو تاپیک ها گفتم
فک کنم اشتی کردن خدا کنه
خیلی شب خوبی بود
خدا کنه همیشه همینجور باشن