با هزار سختی بدختی خونمونو عوض کردیمو بزرگتر، حالا امروز مامانم اومده میگه یخچالتو عوض کن، مبلا و فرشاتو عوض کن، پرده بخر، اخرشم میگه کاش این خونتو نمیفروختی، اونم میخریدین😐
خوب از کجا بیارم تو این شرایط شوهرمم کارمند
اینم بگم من دوسال پیش مبل و تلویزیون و بوفمو عوض کردم
بهش گفتم مامان وسایلم خوبه، ولی بازم از وقتی رفت ذهنم درگیره
دو دقیقه اومد نشست، حالا تا چند وقت ذهن من درگیره