واسه کارای بیمه دکتر و جواب آزمایشام اومدم تهران خونه بابامم دوروز موندم شب باید برم شهر خودمون هزار کیلومتر دوره چون خطر داره و مریضی زیاد شده مجورن اومدم چهار ماه بود ندیدمشون یادم میاد که شب باید برم خونم حالم بد میشه خونه خودم زجر میکشم کنار اینا آرومم حالم خوبه برم خونه حس مرگ بهم دست میده شدیدا دلتنگشونم کیا مثل منن راه دور خیلی سخته خیلی
عزیزم من امتحان پیش دانشگاهیمو دادم یک هفته بعدش عروسیم بود سه روز بعد از عروسیمم رفتم مرز زندگی کردم الان ۷ ساله دوراز خانوادم البته ۳ سالی هست از مریوان اومدیم اصفهان درکت میکنم واقعا سخته
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من ۲۰۰۰ کیلو متر دورم دلتنگی سخته ولی چون هم از خانواده خودم دورم هم خانواده شوهرم آرامشم رو دوست دارم اینجام یه عالمه دوست پیدا کردم سر خودمو گرم میکنم