سلام دوستان.
من امشب تازه متوجه شدم مامان نازنیم یه هفته ی سکته ناقص کردن.دلم داره میترکه.
برادرشوهرم کرونا گرفته بود البته من اصلا ندیدمش و تو این سه هفته رفت و امدی نداشتیم ولی چون توی یه ساختمان هستیم برا احتیاط از وقتی فهمیدم خونه مامانم نرفتم چون هم دیابت دارن و انسولین میزنن هم پارسال انژیو شدن و تو رگهای قلبشون فنر گذاشتن.
تلفنی حالشون رو میپرسیدم ولی به من هیچی نگفتن تا امشب شوهرم اتفاقی رفته بود خونشون
خدا بهشون سلامتی بده براشون حمدشفا خوندم و صلوات فرستادم
ممنون میشم واسه بیمار منم دعا کنید
بهم زنگ زد که میام دنبالت بیا اینجا من اول قبول نکردم ولی گفت بابا میگن بیا اینجا دلمون برا بچه ها تنگ شده.
منم حاضر شدم رفتم دم در دیدم داره میگه باید زودتر میومدی سر میزدی از مامانت .مامان یکم حالشون خوب نیس.
وقتی رفتم تو دیدم مامان خوشگلم نصف صورتش لمس شده
همش با خودم میگم اگه زبونم لال اتفاقی برا مامانم می افتاد من چه خاکی به سرم میکردم
باید روزهای اول پیششون میبودم ولی من خاک برسر بی خبر از همه جا.از وقتی اومدم خونه کارم شده گریه.
تازه اونجا که بودم بابام میگفت از سرماخوردگی و عفونت گوش هست .منم اصلا حواسم نبود.بعد که اومدیم تو ماشین شوهرم گفت که بابا گفتن سکته رو رد کرده😭😭😭😭😭
خوندم عزیزم
خدا حال دلت رو خوب کنه عزیزم ناخواسته بود از روی عمد نبوده که به قول خودت نگران سلامتی شون بودی که نرفتی
