پرچم دست عاشقانی است که دلتنگیشان بر همان لحظه شماری های امدنتان میگذرد...
...
آنهاکه شهادت را در میان تمام آرزوهای مادی شان مقدس شمردند
شهادت را بر آرزوهای معنویشان هم ارج نهادند
منتظرند بیایی تا جان فدا کنند
...
من نشسته در این گوشه ، غصه دار...
آن ها ذکر گویان و منتظر...
شما با چشمانی گریان برای من
و منتظر اجازه از خدا برای گام نهادن در جایگاه به هم رساندن عاشقان....
...
بقیه کجا؟
و من کجا؟😟